حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه ۳۰.

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه ۳۰.


در مسیر بررسی مسائل تاریخ معاصر ایران، ناگهان با حضور قاجارها مواجه می شویم که گویی از آسمان باریده اند و هنگام ارزیابی میراث آنان، به صاحب منصبانی بر می خوریم که قدر قدرت ترین شان، حتی از نبود چهار دیوار آبرومندی برای خلوت گذرانی خویش گله مند است، با این همه مورخانی از همه نوع، خودی و غریبه چنان اموراتی را به زمان آن ها ثبت کرده اند که بی حاشا و تردید هر یک برای تولید تحولی بنیانی در آن مجموعه کفایت می کرده است.  

«در اوایل سلطنت، اندرون ناصرالدین شاه همان اندرون خاقان بود و چندان وسعت نداشت... پس از ان که زن های شاه رو به افزونی نهادند رفته رفته چا تنگ شد و ناگزیر به بزرگ کردن اندرون  پرداختند. در سال 1301 قمری که ناصرالدین شاه به مشهد رضا علیه السلام مشرف شد، به آقا ابراهیم امین السلطان پدر میرزا علی اصغر خان اتابک امر کرد تا در غیبت او اندرونی وسیع و در خور بنیان نهد». (دوست علی معیرالممالک، یادداشت هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 15)

حالا از آن که باخبریم شاه قجر به زیارت مشهد نرفت، پس اندرون وسیع هم ساخته نشد و قیله عالم ناگزیر به همان مکان دیدارهای خارج از شان خویش قناعت می کرد که بازدید دوباره ای از آن را به شهادت خواهم طلبید، تا معلوم شود هنگامی که چنین فقر اشکاری را، به دست تعارفات و قمپزها ی معمول در باب ملزومات دربارها می سپرند، مثل همیشه و موارد بسیار دیگر، به شروح زیر مبدل می شود.

«پذیرایی میهمانان در«تالار سبز» به عمل می آمد که آن را با اثاثه و فرش های سبز آراسته بودند. ظرف ها نیز جمله از بلور و چینی سبز انتخاب شده بود. چند دسته نوازنده از قبیل: «گل رشتی»، «طاوس»، «ماشاالله»، «کریم کور» و «مومن کور» فراخوانده می شدند. اینان پس از ورود به خانه منیرالسلطنه به راهنمایی یک تن خواجه سرا به اطاق تعوض لباس می رفتند. در این اطاق چند صندوق آهنین بزرگ محتوی جامه های سبز و دو آئینه قدنما بود. رامشگران جامه های مخصوص خود را که نام هر یک بر قطعه کاغذی نوشته و بر آن سنجاق شده بود از صندوق ها بیرون آورده بر تن می کردند و سپس به مجلس بزم درمی آمدند. جامه های مزبور از اطلس و مخمل و تور سبز تهیه و با پولک و نگین و یراق و پرهای سبز سیر و روشن زینت شده بود. بانوان با جامه های دیبا و پرنیان در انواع ترکیبات نیم رنگ و پررنگ رسمی جشن، از فرق تا کمر به جواهر آراسته، با آرایش های دلپسند و رفتاری دلفریب در آن میان جلوه ای خیره کننده داشتند. بعضی به سان گلبن های شاداب بر نشیمن ها و مسندهای چمن فام می نشستند و برخی مانند سروهای روان بر فرش های زمردگون تالار که در و دیوارش بر بساط بوستان طعنه می زد می خرامیدند و غنچه آسا می خندیدند... خانم ها در آرایش خود جواهر بسیار به کار می بردند. نیم تاج و سنجاق های گوهر نشان زیب سر و زلف می کردند و گاه کنار زلف پرهای رنگارنگ قرار می دادند عقدرو و سینه ریز به گردن می آویختند و بازو بندهای درشت و گران بها می بستند که رشته های ابریشمی در زیر داشت و به هر رشته گوهری تابان یا سکه ای زر آویخته بود. گل ها و اشیاء ظریف دیگر از طلا و مروارید و سنگ های قیمتی بر سر و بر می زدند و انگشترهای درشت و ریز در انگشتان می کردند». (دوست علی معیرالممالک، یادداشت هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 29 و 63)

تصویر بالا تجمعی از زنان ناصرالدین شاه است که با خریداری و یا ربوده شدن از دهات مسیر پرسه های قبله عالم در کوه و کمر فراهم آمده اند. چندان که در مطایبه می توان بروز داد که شکارگاه اصلی شاه  نوباوگانی بوده است که در عین حال هیچ یک تطبیقی با توصیفات معیرالممالک ندارند و در دست و گردن و بازوی هیچ کدام، از آن سینه ریزها و سنجاق های گوهر نشان خبری نیست. معیر الممالک مثل غالب قلم زدگان در موضوع قاجار، خود را  به ترتیباتی از وابستگان شاه و با خبر از نیک و بد و تر و خشک دربار می شناساند.

«دوست علی خان نظام الدوله معیرالممالک محترم ترین دخترهای ناصرالدین شاه، یعنی عصمت الدوله را برای پدرم دوست محمد خان خواستگاری کرد و عروسی بس مفصل و با شکوهی برپا ساخت که اروپاییان شرح آن را در کتاب هایی که راجع به ایران نوشته اند یاد کزده اند و تاکنون نیز از آن عروسی و بساط عیش ضرب المثل مانده است. نوبسنده این سطور از این وصلت پا به وجود نهاد و در اندرون شاه پرورش یافت. ناصرالدین شاه به هیچ یک از نوه های خود به اندازه من اظهار مهر نمی کرد». (دوست علی معیرالممالک، یادداشت هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 11)

شمارش تعداد نادرستی ها در این نقل دوست علی خان آسان نیست و اگر او و همچنین دیگر یادداشت برداران حوادث آن زمان، همگی با آهنگی یکسان خود را به میانه معرکه انداخته اند، پس دروغ های شان  نه از سر بی خبری، که بخشی از فرمان بری در جهت  وارو کردن نیازهای دربار در دوران ناصرالدین شاه است. و از آن که پیش از این با  دست بردگی و جعل در تصاویر میرزا رضا کرمانی و حاج سیاح نیز آشنا شدیم، پس مجموعه داشته های پراکنده کنونی از عهد قاجار، مانند شرح نمایش آن عروسی در نشریات اروپا، بی اعتبارند و اگر ذکر کنم که تواریخ و حواشی موجود در باب دوران قجرها و اختراع محمد حسن و آغا محمد و فتح علی و محمد و ناصرالدین شاه ترور شده و امیر کبیر و کمال الملک موجود در شروح کنونی و بزرگ نمایی انقلاب مشروطه و ماجراهای علی محمد باب، در درجات مختلف، ساختگی و بی سندند، باز هم قلم را با رعایت عدالت مطلق به کار برده ام. زیرا توجه دوباره به جزییات عکس زیر از خوابگاه ناصر الدین شاه با آن ظروف سبز و بخشش های مشت مشت مسکوکات زرد همخوانی ندارد.


و این هم عکس کامل تری از خلوتگاه شاه که بر سطح ناهموار اتاقی، شبه پتویی را گسترده، پنجره را با لحاف سیاهی پوشانده و با رنگ سفید برهنگی پایین تنه شاه و قضایای دیگری را ناشیانه ترمیم کرده اند. مورخ نتوانست از کاربرد و ماجرای آن نوار سفید گسترده در درگاه زیزین عکس سر درآورد.

«از اواسط بهار هر چند روز ناصرالدین شاه در یکی از باغ های سلطنتی به سر می برد. نخست به باغ شاه رفته دو سه روز اقامت می کرد و از آن جا به ترتیب به عشرت آباد، قصر قاجار، سلطنت آباد، صاحبقرانیه و دیگر باغ های سلطنتی می رفت که امروز از آن ها آثاری به جا نیست. باغ شاه و عشرت آباد و سلطنت آباد امروز مرکز قشونی است و از وضع گذشته جز عمارت چهار طبقه ی عشرت آباد که محل سکونت شاه در اندرون بود و حوضخانه سلطنت آباد نشانی باقی نمانده. روبروی عمارت عشرت آباد حوض گرد بزرگی بود که اطاق زن های شاه گرد آن حلقه وار ساخته شده بود و منظری بس شاعرانه داشت. بین عشرت آباد و قصر قاجار باغی بود به نام عیش آباد که نزدیک به سبک های جدید ساخته شده بود. چهار سال پس از آبادی آن شاه کشته شد و با رفتن او آثار باغ نیز رفته رفته از میان رفت. شاه پس از چند روز درنگ در قصر قاجار به سلطنت آباد می رفت و در آن جا نسبتا بیش تر درنگ می کرد. سپس یک ماه در صاحبقرانیه مانده آن گاه به مسافرت های پشت کوه می رفت. هر سال مسافرت ییلاقی را از سمتی آغاز و پیوسته به سرخ حصار ختم می کرد. سالی به شهرستانک، آهار، اوشان، فشم، امامه، گلهمد و رودک و لشگرک و سال دیگر به لتیان، چهار باغ، لواسان، آب گرم عسک و دماوند و بعضی سال ها نیز به خطه ی نور و کجور و کلارستان نماسیاق می رفت و در بازگشت به سرخ حصار آمده پس از انجام مراسم آش پزان به تهران روی می آورد». (دوستعلی خان معیرالممالک، یادداشت هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 45)

قرار دادن مسئولیت این همه پرسه در کوه و دشت و پخت آن آش نهایی در وظایف سلطانی که به راستی دلقک هیچ کاره و مستخدم برنامه ریزان اصلی در پروژه ایران سازی پس از قتل عام پوریم بوده، ظاهرا نه فقط با تمناهای درون سلطانی نیمه ساخت مطابق است بل عرصه را برای راه بران هر کنکاش دیگری باز نگه می دارد. این که یک انقلابی به نام میرزا رضا کرمانی قصد از میان برداشتن چنین سلطان بی آزاری را که برنامه بلند مدت بیابان گردی دارد، به سادگی اصل آن تآتر ترور را بلااثر می کند، زیرا چنان چه به حکم اسناد و رونمایی آثار، تحرک سیاسی تبلیغاتی سفرهای فرنگ و مشهد را هم از دستور زندگانی شاه قجر خارج کنیم، آن گاه با سلطانی مواجهیم که جز رسیدگی به تمنیات و خورد و خواب شخص خویش و شراکت سالانه در پخت آش دیگران، داعیه دیگری نداشته است. با این همه بیرون زدن از کاخ گلستان در پای تختی که در آن هنوز خانه و کوچه و بازاری گشوده و کسی را با کسی کاری نبوده، محقق را برای کسب سایه ای از حقیقت، با پاک کردن سبزی آش قبله عالم همراه می کند، اما اگر بپرسیم موضوع آش، تبعیت از کدام سنت و فرامین است جز بهانه تراشی های مذهبی و شبه آن پاسخی نخواهد رسید.

به راستی که در چنین اوضاع و احوالی، کنکاش در ماجرای حضور  و ورود قجرها به تاریخ معاصر، عبور چشم بسته از میان دیوار آتش است و دوندگی های موجوداتی مفروض در گل آویز شدن های متعدد با سرداران تزار و لشکریان عثمانی و انگلیس و زایاندن یک شبه رستم روزگار ما، با نام عباس میرزا را به خصوص که تا ۱۶۰ سال پیش هنوز مرکز تجمع شهری در جغرافیای ایران  فراهم نبود، مستقیما و بی واسطه به دروغ تبدیل می کند. در واقع همان گونه که سفالگران عهد جدید بسیار بی اسلوب تر از کوزه و کاسه سازان ۵۰۰۰ سال پیش تولید می کنند، تاریخ سازان سلسله قاجار نیز دست های خود را در امتدادی تهی دراز کرده اند تا  شاید اتاق استراحتی برای اعلی حضرت فراهم شود. آن ها در تدارک ملزومات تحرک و ابزارهای تجمع دوباره در ایران معاصر، که پیش از قجرها با شاعران و غزل سرایان تامین می شد، این بار به مسائل دشوار کشور داری متصل است که هرکس را به اجرای سرگرمی تازه ای به صورت های زیر فرستاده اند.


۱. تدارک و تامین اسناد و علائمی برای حفظ و امتداد تجمع متمدن در ایران پس از قتل عام پوریم.

۲. تدارک لوازم و ابزار سلطنت قاجار که گفته اند از کرامت تزارها و برداشت از تتمه غنائم فرضی نادر فاتح هندوستان و یا حتی گشاده دستی ملکه انگلیس تامین شده است.

۳. وارد کردن فرقه تشیع در میان مهاجرانی بدون تکلفات مذهبی پیشین و جای گزینی مذاهب سنی و شافعی و حنفی و حنبلی و غیره، که هر یک سطری من باب حضور دورتر از سه قرن قبل ندارند و با حاصل خون باری که موجب افسوس هر مسلمان یکتا پرست است، چنان می نماید که طالبان وحدت دوباره ی فرقه های اسلامی گویی نزد ارواح گله می گذارند.  

۴. ظهور روحانیون عالی مقام برخاسته از کربلا و نجف و سامره و غیره.

۵. تولید دستجات مغایر با تشیع، از قبیل دکان علی محمد باب و درویشیگری و نصب خانقاه و حسینیه و تکیه به جای مسجد در سطوح وسیعی از اقامتگاه اقوام با هدف توسعه ستیزه های فرقوی و ملی.

۶. پر کردن چاله به کلی خالی مانده هنر بومی. 

۷. تدوین و تبادل قرارداد های رسمی با حکومت های اطراف که دست یابی به اصل هیچ یک آسان و میسر نیست.

8.معتبر کردن اجحاف و ظلم به عنوان زمینه ساز ظهور منجی منتقم و عادل.

9. اختراع قشر نازک کلیشه ای و به ظاهر پر شهامتی از روشن فکری مذهبی و غیر مذهبی، چون حاج سیاح و ملکم و ابراهیم بیک و اسد آبادی و طالب اوف و آخوند زاده و دیگران که ضرورت تغییرات بنیانی و قانونی و نیاز به مشروطه و مجلس ملی را تذکر داده اند.

10. و سرانجام صحنه آرایی برای نمایش  یک انقلاب ملی به عنوان ملات استحکام و وسیله ای برای ثبت و تایید و تصویب جمعی آنان، تا حقوق هر یک و از جمله  یهودیت و زردشتیگری رسمی و غیر قابل بازگشت شود. 

بدین ترتیب کوچک ترین تحولات ان زمان نیازمند بازبینی عمیق و دقیقی است که مثلا بتوان مدعی شد ارسال دروغین ناصرالدین شاه به فرنگ و ملاقات او با تالبوت در لندن و تنظیم سناریوی قرارداد تنباکو، تنها زمینه چینی مقدماتی در تار و پود داستانواره ای است با قصد نمونه سازی و نمایش رسمی قدرت و نیز جهت گیری مترقی روحانیت در حل و فصل امور به سود درخواست های مردم است، امری که با کمبود مستندات و ملزومات، مورد تایید تاریخ نیست... (ادامه دارد) 

نظرات 362 + ارسال نظر
مهران چهارشنبه 4 مرداد 1391 ساعت 09:29 ق.ظ

جناب نصر اصفهانی

شما که شمشیر و اسلام آقای پورپیرار را خوانده اید چگونه ای ن حروف را تایپ کردید؟
{{بله جناب مهران
یقینا تمام مطالب شما درمورد احادیث شیعه از کتاب اسلام وشمشیر استاد پورپیرار بوده است آدرس نمیدی ؟}}

خوب شما آدرس میدادید.

حال دوباره جای این سوال است که:
چرا در جواب کامنت های مختلف به جای جواب به همان کامنت شروع به گردیدن دور خود و نفهمیدن مطلب میکنید؟

با عذرخواهی از استاد و دوستان بخاطر این کامنت.

aydın پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 12:02 ق.ظ http://biryol-az.blogsky.com

استاد به لطف یکی از دوستان مستند علف را مشاهده کردم .

چند نکته در بازدید اول از این مستند برای بنده مشخص شد :
۱- این مهاجران به هیچ وجه نمی توانند از ترکیه حرکت کرده باشند چون هیچ تصویری از مناطق جغرافیای ترکیه که مهاجران در مسیر باشند در فیلم وجود ندارد
۲- هیچ قوم یا ملتی در مقابل حرکت آنها عکس العملی نشان نمی دهد چون کسی نیست
۳- هدایت این قبیله به فلات مرکزی ایران همانطور که در فیلم قابل رویت است توسط افرادی با تیپ اروپایی صورت می گیرد
۴- در مسیر حرکت آنها در فلات مرکزی ایران هیچ کاروانسرا یا پل یا مسجد یا شهر و یا هر بنایی که نمایش دهنده وجود جمعیت باشد وجود ندارد
۵- مهاجران شتر با خود ندارند و به آب و هوای سرد سازگارند به همین دلیل احتمالا از منطقه ای کوهستانی برخاسته اند
۶- فیلم در هر سالی که تهیه شده مهم نیست ولی ظاهرا فصل بهار و شاید فروردین و اردیبهشت است چون برف و یخ شروع به ذوب شدن کرده

اگر کمی کنکاش صورت گیرد شاید بتوان بنابه دلایلی اثبات کرد این قوم هم از مهاجرین اسلاو (حوالی قفقاز) باشند .
نوع لباس و کلاه و رقص آنها شبیه مردم قفقاز می باشد .

بنده رابطه بین مردمی که کلاه های پاشا های عثمانی را گذاشته اند و مردمی که ظاهرا عرب هستند را با مهاجرین به ایران متوجه نشدم .

مسئله جالب دیگر این که کشوری که فاقد جمعیت است و تازه در حال قبول و پذیرفتن جمعیت می باشد نام پرشین را یدک می کشد . شاید معنی پرشین سرزمین بدون جمعیت باشد .

بنده شخصا در منطقه چیچکلی ورزقان استان آذربایجان شرقی طایفه ای از عشایر را با نام اوزبک دیدم که دقیقا قیافه هایی شبیه به مردم آسیای میانه را داشتند .



پایدار باشید

آقای aydın. به نکاتی جالب و مهم و از جمله نبود اثار تجمع و تمدن در مسیر این مهاجرت اشاره کرده اید. همگی شاهد بوده ایم که سرگذشت و سرنوشت شرق میانه را، بدون توجه و تعلق به هیچ پدیده و پرچمی کاویده ایم و کم ترین خط و نشان را به عنوان سایه ای از یک مدرک تاریخی قابل اعتنا زیر و رو کرده ایم. سهمی که یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ در جلای تاریخ تمدن بشر ادا کرده، اینک به هر صاحب نظری اجازه می دهد که کتاب های هر مخزنی را فقط به عنوان اسناد جعل نگه داریم و مطالب و متون میلیون ها برگ نوشته را بدون احساس تاسف و ضعف بسته به مندرجات آن به اب و باد و آتش بسپاریم. آیا با سطوری که ناصر الدین شاه را به دروغ سه بار راهی فرنگ می کند و از طرح و دوخت کلاهی، سلسله عثمانی بیرون می کشد، چه برخورد دیگری می توان داشت؟

سلام محمدی پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 04:03 ق.ظ http://www.salammohammadi.com

با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی

http://www.entekhab.ir/fa/news/70011/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D9%84%E2%80%8C%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D8%A2%D8%AA%D8%B4-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D9%86%D9%86%D8%AF

بی نام پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 08:27 ق.ظ

جناب آیدین با سلام

حدود سه سال پیش بنده این فلیم را دیدم و مورد مهاجرت را در کامنتی با استاد در میان گذاشتم .این مهاجرت مربوط به قوم بختیاری است که از کوه های سماس سوریه به ایران مهاجرت داده شده اند در میان این قوم مهاجر که معروف به قوم لر بزرگ شده اند قبیله های معروفی مانند
باوی و بابادی ومماسن(ممسنی فعلی) وجود دارند که اصالت عربی آنها را هیچ کس منکر نیست.در آثار سنگ نوشته های به جا مانده گورستان های قدیمی لر بزرگ شما قیدی از تاریخ شمسی و کلام فارسی نمی بینید.جالب اینجاست که بنده آثاری در مخلوط کردن این نژاد با دیگر نژادها را یافته ام مثلا" در دشمن زیاری قبیله هایی از لر کوچک که حالا" به خوانین ایلامی معروف شده اند با این قوم مهاجر قاطی کرده بودند یا در بین این اقوام در خوزستان قبیله ساکی را از خرم آباد به قصد مشخصی ومعلومی به خوزستان کوچانده بودند که حالا" قوم ساکی به کلام عرب تکلم می کنند.شاید این دانسته های در قبال جعل بزرگی که انجام شده به عللی مانند حذر از کتابت وگم شدن آثار جعل در زمان،قید قابل اعتنایی به نظر نرسد ولی برای یک بنیان اندیش می تواند پالس بسیارمثبتی در تمرین قوه ملیت سازی مزدوران کنیسه وکلیسا وتمرینی در تاریخ سازی وملیت سازی برای اسرائیل سازی باشد.

م.ا پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 10:04 ق.ظ

باسلام استاد عزیز وگرانمایه نظرتان راجع به کتاب تاریخ جامع ادیان از جان ناس به ترجمه علی اصغر حکمت چیست

سراپا جهود نویسی است. .

134 پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

جناب آیدین ف
البته این پیغام رو قبلا هم گداشته بودم
فیلم علف جزو یک مجموعه 2615 فیلم هستش که از
1947 – 1981 توسط سازمان جاسوسی آمریکت جمع آوری و به شماره 648207 در ارشیو ملی امریکا ثبت شده.
http://research.archives.gov/description/648207
هدف از این فیلم اینطور ذکر شده:
This film is a documentary that shows the migration of the Bakhtiari tribes as they used cart and caravan from Turkey to Iran. The film is silent but title cards tell the story.
این فیلم مستندی است که در آن مهاجرت ایلات بختیاری از ترکیه به ایران را نشان می دهد.

به تر بود توضیح می دادند که این فیلم یکی ازجریان های مهاجرت بختیاری ها به ایران است. تا بپرسیم بختیاری ها در ترکیه چه می کرده اند و نیز سئوال کنیم مهاجرت های پیش از امکانات فیلم برداری کجا ثبت است؟

احسان پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 01:26 ب.ظ


http://www.banoo.blogfa.com/post-271.aspx

اخراج دانشمندان ضد داروین از دانشگاه های آمریکا ؟!
علاوه بر محروم کردن دانشمندان ضد داروین از خدمات شهروندی اجتماعی، نام برخی از این دانشمندان را برای چاپ درهر نشریه وکتاب یا در فضای اینترنت ممنوع می کنند به گونه ای که گویا چنین دانشمندی اصلا به دنیا نیامده است!!

احسان پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 01:36 ب.ظ


مغزهای فاسد و الکلی چگونه بر جهان حکومت می کنند؟ + تصاویر

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/100437
/%D9%85%D8%BA%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%D9%88-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D9%84%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1

مسعود پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 02:02 ب.ظ

جناب بی نام
با سلام
چگونه دریافتید که قوم بختیاری را از کوه های سماس سوریه به ایران مهاجرت داده‌اند؟ آیا از طریق مستند علف به آن پی بردید؟ پیش‌تر در بخش نظرات یکی از یاداشت‌ها در کامنتی با نام آشنا آمده بود کاظم پور کاظم در عشایر و قبائل خوزستان به آن اشاره کرده است. حال آن که در مستند هیچ اشاره‌ای به مبداء حرکت این قوم به جز قسمتی که نام مردمان فراموش شده می‌آید، نیست.

مسعود پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 02:14 ب.ظ

جناب سنجری به عنوان یکی از دلایل قاطع از مهاجرت و نه کوچ قوم لر فرموده بودید که "هیچ گروه کوچ نشینی مسیر کوچ خود را از رودخانه ای مانند کارون قرار نمی دهد"
نظرتان درباره عبور عشایر از رودخانه کارون در زمان حال چیست؟
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1657079

مسعود سنجری پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 03:31 ب.ظ

جناب بی نام گرامی

قوم بختیاری مانند بخش بزرگی از مردم مناطق شمال و شمالغرب و غرب ایران تا شمال خوزستان و مناطق فارس قفقازی الاصل هستند. اشارات مربوط به حضور آنان در سوریه که متاسفانه توسط برخی از نویسندگان عرب خوزستان هم بر آن صحه گذاشته شده است تماما معکوسند و در امتداد همان جعلیات تاریخی هستند که هویت مردم این سرزمین را مغشوش کرده است. طبعا مهاجرت صورت گرفته به سرزمینهای خالی از سکنه ایران ، نقاط مرکزی ترکیه و شمال عراق دارای نظم محکمی نبوده لذا برخی از همین بختیاری ها را تا سالیان نزدیک در حال ییلاق قشلاق از مناطق شمالی عراق تا داخل سوریه دیده اند. پس اساس این تصور که مسقط الراس بختیاری ها را شمال سوریه نشان می دهد دقیقا عکس موضوع است و آن محل هم مانند مناطق فعلی آنها در ایران محلی است که بعد از تهجیر در آن ساکن شده اند.

ح.بشارت پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 04:30 ب.ظ

http://ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=8594:%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D9%91%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%87/-%D8%B3%DB%8C%D9%91%D8%AF%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%B9%D8%B4%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C&Itemid=9

جناب بشارت. تحفه ای یود. شخصا در گفت و گویی منجر به تایید این مطلب در همان کتاب خانه حضور داشتم که امکان وجود متن کاغذین دورتر از سه قرن پیش علی الخصوص متون کثیر المراجعه را مردود می دانست. چنین متونی را اگر بر کاغذ بیابیم معمرتر از قرن ۱۱ هجری، محصول دوباره نویسی است.

ح.بشارت پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 04:40 ب.ظ

287. الناسخ والمنسوخ فی القرآن الکریم؛ به عربی، از هبة‌الله بن سلامة بن نصربن علی معروف به مفسر بغدادی متوفی 410 ق؛ نسخه نفیس، کهن، ارزشمند مورخ نیمه سده 6 ق. احتمالا با نسخه اصل به خط مؤلف مقابله و تصحیح شده است. این نسخه از نظر قدمت تاریخ کتابت که پیرامون 900 سال از کتابت آن می‌گذرد بسیار اهمیت دارد. قطع جیبی، خط نسخ. نسخه اندکی فرسوده گشته و نیاز به ترمیم و بازسازی دارد. این کتاب در سال 1315ق ق در قاهره مصر در هامش کتاب اسباب النزول واحدی نیشابوری چاپ و منتشر شده است. شماره ثبت 16637

------------------------------------------------------------
از لینک بالا ...کتاب 900 ساله در باره ناسخ و منسوخ ..جل الخالق!!!!!!!!
اخیرا هم جناب جعفریان اختصاصا از نسخه های خطی نهج البلاغه که گویا ده عدد است و تصحیح و مقابلع آنها با نسخه چاپی سخن گفته اند؟ آقایان اول چاپ می کنند بعد تصحیح و مقابله؟!!

http://ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=8764:%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%DA%86%D8%A7%D9%BE%DB%8C-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%87-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%AE%D8%B7%DB%8C-%DA%A9%D9%87%D9%86-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B6%D8%A7%D8%AA%DB%8C&Itemid=31

علی قدیمی پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 05:15 ب.ظ

کی میخواهید اصل مطلب را بگویید ؟ یا اصل مطلب همین است که تا بحال گفته اید و بقیه ای که خواهید گفت شرح همینهاست ؟
. ممنون از روشنگریهای بی پایانتان

حوصله کنید و آخرین یادداشت را چند بار بخوانید.

مسعود سنجری پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 05:56 ب.ظ

دوستانی که مرتبا به مهاجرت بختیاری ها از ترکیه یا شمال سوریه به ایران اشاره می کنند انگار مستند طوفان نوح و نتایج آنرا را از یاد برده اند! برادران عزیز ایل بختیاری از مناطق قفقاز به مناطق حضور فعلی خود کوچانده شده اند.

همراه حق و صبر پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 07:10 ب.ظ

آقای پورپیرار و دوستان عزیز با سلام و آرزوی قبولی عبادات ماه مبارک رمضان برای همه مسلمین واقعی، سوالی برای من پیش آمده است که امیدوارم راهنمایی شوم:برادرم در شهر ترومسو واقع در نروژ زندگی می کند و در حال حاضر آفتاب در آنجا جز چند دقیقه غروب نمی کند با توجه به آیه شریفه 187 سوره بقره(حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ )وی چگونه باید رعایت این آیه را بکند و روزه بگیرد ؟ البته کسانی که در آنجا ساکنند و روزه دارند بر اساس فتوای قم و نجف و قاهره همزمان با مکه یا تهران روزه می گیرند اما اینکار هیچ سنخیتی با قران ندارد.بنظر شما خداوند برای مسلمین چنین مناطقی چه دستوری دارد؟

این بار که به ایران امدند سری هم به قم بزنید.

محمدرضا نیسی پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 09:06 ب.ظ http://w3.naria.ir/view/5.aspx?id=509

سلام‌علیکم استاد عزیز

لینکی که گذاشتم گویا مربوط به مطلبی از سایت naria.ir است و در جستجوی گوگل متوجه شدم.

رمضان کریم و تقبل الله صیامکم

aydın پنج‌شنبه 5 مرداد 1391 ساعت 10:36 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

آقای بی نام
با سلام :
در یک بازدید ساده از گورستان های آذربایجان شما می فهمید که تمامی سنگ قبر های اسلامی متنی عربی داشته اند و بقیه با الفبای عبری یا ارمنی رخ نمایی می کنند .
اگر دلیل عرب بودن مردم چهار محال و بختیاری را فقط سنگ قبر هایی با الفبای عرب می دانید استدلال محکمی نیست . در ثانی وضعیت جمعیتی ترکیه در زمان این مهاجرت چندان خوب نبود و اگر مهاجرین از سرزمین سوریه کنونی برخواسته باشند بهترین مکان عراق و ترکیه می توانست باشد نه ایران چون فاصله بسیار زیاد است . بنده قبلا یادداشتی اجمالی در این زمینه داشته ام و یادداشتی را به لطف خدا آماده خواهم کرد تا برخی از ویژگی های مهاجرین تازه وارد را به تصویر بکشم .
http://biryol-az.blogsky.com/1390/08/

اقای اُیدین. کوشش های شما تخقق آن توصیه ای است که در آغاز مباحث کتاب چهارم، برآمدن مردم اشاره داشتم. دوستان و دشمنان و میان راه ماندگان بکوشند تا مطالعات مستقلی را در رد و یا تایید داده های هر یادداشت به نتیجه برسانند. ممنون

مسعود سنجری جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 12:49 ق.ظ

آقای مسعود

لابد شبهای زیادی را با بیخوابی به صبح رسانده اید تا بتوانید مثال نقضی بر کلام اینجانب پیدا کنید. ولی مانند همیشه امثال شما نژادپرستان ضدعرب چشم بسته و متعصبانه به موضوعات می نگرند. ایکاش قبل از نوشتن این کامنت خنده دار نگاهی دیگر به تصاویر مورد اشاره تان می انداختید و بعد اظهار فضل می کردید. هر انسان بی طرفی هم با دیدن تصاویر و مقایسه آن با تصاویر مستند علف به تفاوت آن رود خروشان با این سرچشمه بی رمق فعلی پی می برد. واقعا به اوج افلاس افتاده اید و بجای اندیشه در خصوص محتوای رسوا کننده فیلم دارید با این رفتار جبران مافات می کنید البته مایوسانه. شما بهتر است بجای تلاش برای پاسخ دادن کمی وجدان خفته خودتان را بیدار کنید و اینقدر خود را مضحکه نکنید. اگر حفظ حرمت این وبلاگ محترم مانع نبود پاسخ های لازم و متناسب را خدمتتان عرض می کردم.

abbas جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 04:57 ق.ظ

http://www.metmuseum.org/collections/search-the-collections/190013951?img=72

طالب حقیقت جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 07:29 ق.ظ

آقای همراه حق و صبر.

یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون. ایاما معدودات فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر و علی الذین یطیقونه فدیة طعام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیر له و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون. شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا العدة و لتکبروا الله علی ما هداکم و لعلکم تشکرون. (بقره، 183-185)

...کلوا و اشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتموا الصیام الی اللیل... (بقره، 187)

این آیاتی است که به موضوع روزه و سوال شما مربوط می شود.

ابتدا به هدف روزه توجه کنید که «ایجاد تقوا» است (لعلکم تتقون) و نه رنج و عذاب برای مسلمانان (یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر).

در مورد سوال شما، اصولا روزه برای اکثر افراد در آن شرایط، معنایی جز عذاب نخواهد داشت. پس با توجه به این نکات، دو راه به نظر من می رسد:

شاید بتوان از عبارت «و علی الذین یطیقونه فدیة طعام مسکین» استفاده کرد و مورد سوال شما را هم جزء این دسته به شمار آورد؛ یعنی الزامی به روزه گرفتن نیست و به جای آن باید اطعام مسکین را به جا آورد.

و گزینه ی دیگر هم اینکه، با توجه به محتوای فرامین الهی در جهت آسانی، و نیز اینکه هدف از روزه تمرین تقواست، پس فرد می تواند قسمتی از روز را مانند نواحی دیگر(زمان متوسط) روزه بگیرد.

در هر حال، آیات قرآن برای هدایت است و نیازی به این ریزه کاری ها نیست؛ زیرا هدف اصلی قرآن چیز دیگری است و خداوند بر انسان سخت نگرفته است. این ها همه وسیله اند و خداوند مسلما از ما به خلقتش آگاه تر است و عمل مومنان ضایع نمی کند.

جواب استاد مبین همین امر است که گاهی به قم ارجاع می دهند!

امیدوارم دوستانی که تسلط بیشتری بر مباحث قرآنی دارند هم نظرشان را بگویند.

مسعود جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 11:19 ق.ظ

آقای سنجری زیاد برآشفته نشوید... یک سؤال کوتاه از سوی فرد نژادپرست و متعصبی چون من این قدر اعصاب خردی ندارد... معلوم نیست اگر حفظ حرمت (؟!) بلد نبودید پاسخ‌هایتان چه رنگ و بویی می‌گرفت. در هر حال از این که هر بار علاوه بر موارد قبلی از شما سردوشی‌ و لقب جدیدی دریافت می‌کنم بسیار مسرورم.
بنده هر طور که سؤال می‌پرسم شما در پاسخ طوری از کوره در می‌روید که انگار توطئه‌ای در کار است. همان بهتر که ادامه ندهیم. شما هم خوش باش برادر...

*** جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 12:40 ب.ظ

با سلام

جناب همراه حق و صبر در پاسخ به سوالتان که فرموده اید :


آقای پورپیرار و دوستان عزیز با سلام و آرزوی قبولی عبادات ماه مبارک رمضان برای همه مسلمین واقعی، سوالی برای من پیش آمده است که امیدوارم راهنمایی شوم:برادرم در شهر ترومسو واقع در نروژ زندگی می کند و در حال حاضر آفتاب در آنجا جز چند دقیقه غروب نمی کند با توجه به آیه شریفه 187 سوره بقره(حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ )وی چگونه باید رعایت این آیه را بکند و روزه بگیرد ؟ البته کسانی که در آنجا ساکنند و روزه دارند بر اساس فتوای قم و نجف و قاهره همزمان با مکه یا تهران روزه می گیرند اما اینکار هیچ سنخیتی با قران ندارد.بنظر شما خداوند برای مسلمین چنین مناطقی چه دستوری دارد؟

*************************************

بهتر بود برادرتان و شما با دقت آیه را می خواندید که قبلش گفته : «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ »

یعنی روزه برای کسانی که در منطقه خاص جغرافیایی زندگی می کنند که حالت خاصی دارد و مثلا شب و روز معنی ندارد و به بیان آیه شریفه شهود و درکی از ماه رمضان ندارند واجب نیست !!!

اگر سوال دیگری هست در خدمتیم!

[ بدون نام ] جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 01:36 ب.ظ

http://fararu.com/fa/news/120348/%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%AE%D8%B7%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-4%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%E2%80%8C%D8%B1%D9%81%D8%AA
یک نسخه خطی قرآن که متعلق به سال 1203 میلادی ( 599 هجری) است، یکی از قدیمی‌ترین و کامل‌ترین نسخ خطی قرآن محسوب می‌شود و توسط یحیی‌بن محمد نگاشته شده است.....
این قرآن در اوایل قرن بیستم در قاهره کشف شد.

استاد میدانم به دلیل عدم بلوغ خط عرب میتوان جعلی بودنش را تشخیص داد. ممنون میشم اگر به تصویر نگاهی بیندازید و بفرمایید چه ایتمهای دیگری برای جعلی بودن متصور است.نمیتوانم از تصویر تشخیص دهم که ماتریالش از پوست است یا کاغذ؟ ممنون

۸۰۰ سال پیش هنوز صنعت تولید و جلد سازی و صحافی هیچ کتابی به بلوغ چنین نمونه ای نرسیده بود. ضمن این که معلوم نکرده اند تعیین تاریخ کتابت ان و با چنین دقتی بر چه مبنا و با کدام مطابقت انجام شده، زیرا در مورد قرآن و به علت ادای احترام، خطاط در برگ انتهایی نام خود و یا تاریخ اتمام و نیز نام سفارش دهنده و میزان دست مزد و مدت انجام را قید نمی کرده است. معمولا و چون که از قرآن
حفاظت مخصوص می شده در صفحه سفید فاصله میان شروع و ختم کتاب که حالا به آستر بدرقه معروف است، تاریخ تولد کودکان و گاه درگذشت بزرگان خانواده را ضبط می کرده اند و این امر تنها کلید گشایش و تشخیص عمر کتاب بوده است. سرانجام از انحنای چروک خورده عطف و چند موج غیر طبیعی دیگر در سطح صفخه مسلم می شود که نسخه بر کاغذ نوشته شده و درست همانند شاه نامه بایسنقری که به خیک دربار ایران انداخته اند این قران شریف نیز که با هیچ منطقی ۸۰۰ ساله نیست، برای کسب درآمد جاعلین فراهم شده و مطالب دیگر که محل ارائه آن در فضای این کامنت نیست.

غصه دار جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 02:42 ب.ظ

با عرض سلام مجدد
به نظرم اصلی ترین هدف کوچ ایل بختیاری به مناطقی که امروز قلمرو آنها شناخته میشه؛ چیزی نبوده غیر از نیاز انگلستان به نیروی کار و حفاظت در جهت اکتشاف و استخراج نفت.
به هیچ وجه من الوجوه بختیاریها نمی توانسته اند بومی آن مناطق بوده و داوطلبانه و بی هیچ چشمداشتی به استقبال انگلیسیها رفته باشند. چرا که حداقل تاریخ مقاومت و مقابله در برابر بیگانگان تشنه نفت؛ نداشته و ندارند نخواهند داشت!!!!!!!!!!!!!.
تا آنجایی هم که بنده با این جماعت برخورد داشته ام، قید و بندی به مسائل دینی و مذهبی ندارند (علی الخصوص اهالی مسجد سلیمان که در لطیفه های محلی شون خدا و پیغمبر را به سخره می گیرند).
شهرهای مسجد سلیمان،گچساران، هفتگل و ... که اصلا شهر نیستند و مثل زائده و وصله ای ناجور به شهرک های نفتی حضرات چسبیدند و حالا اسم شهر به خود گرفتند.
تا یادم نرفته یادی کنم از بهبهان و یهودیهای معروفش!! که با همین مراکز نفتی فاصله ای نداره.

یک مسلمان جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 04:20 ب.ظ

استاد اگر اینطوری است که شما میگید پس الان یهودیان باید بزرگترین قوم روی زمین باشند چونکه قبل از کشتار پوریم وجود داشته اند پس الان باید صدها میلیون یهودی داشته باشیم ولی الان حدود 40میلیون یهودی در سراسر جهان وجود دارد

این رقم چهل میلیون را از کجا برداشته اید؟ هیچ کس جز کنیسه از تعداد یهودیان جهان باخبر نیست زیرا فقط تعداد اندکی از یهودیان هویت واقعی خود را اعلام می کنند. مبحث آنوسیان را دنبال کنید تا گوشه ای از حقیقت بر شما آشکار شود.

همراه حق و صبر جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 06:57 ب.ظ

آقای پورپیرار خیلی ممنونم بخاطر لطفتان.قمی ها که عرض کردم با آیه قران کاری ندارند و میخواهند مسلمان ساکن در شمال نروژ همزمان با تهران روزه بگیرد.اما برای من عجیب تر از قمی ها دوستان عزیز جناب طالب حقیقت و جناب *** بودند که اولی همان دستور قم را تائید کردن و دومی اصلا نیاز به روزه گرفتن مسلمان اسکاندیناویایی یا سیبریایی نمی بیند.البته فکر می کنم که هر سه جواب بیشتر جنبه مزاح دارد تا جدیت!
جناب طالب حقیقت ، واقعا فکر می کنید ریزه کاریهای آیات قران نیاز نیست و خداوند نمی توانست خود این زمان متوسط را بیان کند؟
جناب *** چگونه خداوند خود در حین اعلام عدم نیاز روزه داری برای مریض و مسافر از خاطر برده ساکنان چنین مناطقی را؟
اینهمه از تفسیر و روایت و... می نالیم و در اولین فرصت دست به اجتهاد و تفسیر می زنیم؟!!جل الخالق

آقای همراه. طرح چنین سئوالات با قصد یافتن پاسخ دقیق و صحیح از خداوند و قرآن بی توجهی کامل به اساس نامه ای است که خداوند ضمن تذکرات ایه ۷ سوره ال عمران ما را به رعایت آن موظف کرده است.
در صورت رفع مشکلات در پیش پای، مشکلاتی که به سرعت ورم می کند و از رفتن و نوشتن باز می دارد، قصد آن دارم که در باب ماملکت... و مطالب جاری چند یادداشتی بیاورم که امیدوارم خدمتی همگانی حساب شود. حالا دورانی است که برداشت از سطح ایات، وابستگان به خداوند و قران را کفایت می کند. زیرا که عمق یابی ان انتظار بندگانی عمیق تر از ما را می کشد. وگرنه بفرمایید و این گره ها را بگشایید: الم. المرا. یس. ن. ص. حم. عسق و ....

[ بدون نام ] جمعه 6 مرداد 1391 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام
دیدن مستند از تهران تا قاهره که در مورد محمد رضا شاه میباشد و نکات بسیار جالب در آن وجود دارد به همه دوستان پیشنهاد میکنم.
لینک دانلود :

http://pstream.marjan.com.dl1.ipercast.net/Images/SiteVideos/HQVideo/2327.mov

صفحه اصلی برای دریافت لینک دانلود در صفحه کار نکردن لینک بالا :
http://manoto1.com/Videos/aztehrantaghahereh

134 شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:11 ق.ظ

این هم یه فیلم دیگه از مجموعه آرشیو آمریکا

Bakhtiari Migration,The Sheep Must Live, 1973

National Archives Identifier: 2736816

research.archives.gov/description/2736816

من که نتونستم اصلش رو تا حالا پیدا کنم

ضد یهود شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:24 ق.ظ

پاینده و جاودان باد این ده شب فرخنده از ۱۸ تا ۲۸ جولای . ده شبی که یهود زخم خورده به خود پیچید و نیش انتقام کور خود را مثل یک مار زخمی با بمب گذاری در شهرهای عراق بر بشریت همیشه پیروز خالی کرد.

از ب در ۱۹۹۴ تا ب در ۲۰۱۲ سلام بر همه بشریت.


بیش از آن عرفانی بود که کسی ازاین بی قراری شما ببواند چیزی بفهمد.

ضد یهود شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:44 ق.ظ

و اما یک مسئله جالب برای همه :

اگر همین الان به آمریکا بروید و از یک شهروند اصیل و قدیمی آمریکایی بپرسید شهر آتلانتا در کشورش به چه معنی است میگوید : نمیدانم !
اگر از یک تهرانی ناب و اصل و نسب دار بپرسید معنی تهران چیست بازم میگوید : نمیدانم !
اگر به هر نقطه زمین بروید و از هر چی اصل و نسب داره بپرسید معنی شهر محل اقامتش چیه ۹۰درصد همین جواب نمیدانم را تحویلتان میدهند.
حالا این فاجعه تنها در رابطه با اسامی مکانها نیست بلکه تقریبا تمامی اسامی خاص در تمامی زبانهای دنیا بی معنی و یا دارای معانی ناشناخته میباشند.
میدانید این به چه معناست؟
خیلی واضح است : در این سیاره تنها یک قدرت مطلق حاکمه و همه چیز را در اختیار داره و همه مردمان هم از هر نژادی که باشند اخیرا از حالت زندگی بدوی به خواست آنها خارج و متمدن شده اند.
این یعنی اینکه تنها عده ای در این سیاره میدانند چه در اینجا روی داده است و علم و تکنولوژی به آنها به ارث رسیده .

یک مسلمان شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:48 ق.ظ

استاد نظر شما درمورد هولوکاست چیست ایا شما نظریات ادولف هیتلر رادرمورد یهودیان که در کتاب نبرد من در چندین مورد وچندین سخنرانی که حتی در یک جا سرمایه داران یهود را به عنوان شروع کنندگان جنگ جهانی دوم معرفی میکند قبول دارید ثالثا اگر شخصی تاریخ معاصر شوروی و اروپای شرقی را مطالعه کنید میبیند که یهودیان بسیار زیادی در این مناطق زندگی میکردند اما امروزه جمعیت انها بسیار کم است نظر شما در این مور چیست با تشکر وخسته نباشید

صادق شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 02:36 ق.ظ

استاد گرامی سلام.
با توجه به شیعه بودن اهالی خوزستان و محدوده وسیعی از عراق بخصوص جنوب آن، آیا می توان قدمتی بیش از دو قرن اخیر برای اهالی آن قائل شد؟ این قضیه در مورد شهرهای ساحل شرقی عربستان هم صادق است.

طالب حقیقت شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 02:46 ق.ظ

آقای همراه حق و صبر. بیان من ساده و روشن بود؛ همچنان که نظر آقای *** هم درست است. البته به نظر من گفته ی ایشان با مناطق قطبی و مناطق خارج از زمین تطابق می کند که روز و شب به شکل معمول در آنجا وجود ندارد.
دوست عزیز. شما وقتی قرآن را باز می کنید و می خوانید، می بینید که به مسائلی بیشتر تاکید دارد و به مسائلی کمتر. مسئله ی روزه بحث آن چنان مهمی نیست. روزه فقط یک ابزار است در راستای اهداف دیگر.
به هر حال، شما فرض کنید حکم مربوط به مورد شما در قرآن نیست. این یعنی ناقص فرض کردن قرآن. فکر نمی کنم حتی در احادیث هم به چنان مناطقی اشاره شده باشد، تا این مساله دستاویز طرفداران حدیث باشد.
متاسفانه ما بیشتر به دنبال ریزه کاری های بی اهمیت هستیم تا اصل پیام قرآن.
این که مساله ی سختی نیست. قرآن می گوید روزه بگیرید. اگر مسافر یا مریضید، در ماه های دیگر. اصل روزه هم برای تقواست، نه عذاب بندگان. اگر طاقت ندارید، روزه لازم نیست. اما بهتر است در هر حالتی، تا حد امکان دستور روزه را انجام دهید.

حالا مثلا خدا در قیامت یقه ی ما را می گیرد که چرا فلان و فلان نکردید؟ یعنی آفریننده ی جهان این قدر بی انصاف است که به جای توجه به اصل مطلب که همان ایمان و تقوا و عمل صالح بندگان است، به این ریزه کاری ها گیر بدهد و عمل بندگان را ضایع کند؟

قرآن یک کلام مختصر و مفید است. آن مورد شما با عبارت «کسانی که طاقت ندارند» جور در می آید. مگر این طور نیست؟
قرآن که ملزم نیست هر امر بی اهمیتی را ریز به ریز توضیح دهد.

ضمنا بد نیست این لینک را هم ببینید:

http://www.quranology.com/porsesh/porsesh201-300/porsesh220.htm

بی نام شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 09:01 ق.ظ

جناب آقای مسعود-سلام علیکم
دقیقا" درست می فرمایید وبا شما عقیده ام قدر مسلم عاملین مهاجرت بختیاریها وسازندگان این فیلم تعمد خاصی در عدم مشخص کردن خیز گاه این مردم به قصد فراهم سازی بستر جعلیات بعدی وتایید جعلیات قبلی را داشته اند به طوری که اشمیت معتقد بود که لرهای بختیاری همان اریاییهای اصیل هستند ومادام دولافوآ در کتاب گزارش کاوشهای شوش آنها را بازماندگان مادها می داند وحالا" نیز بعضی از بختیاریها ودقیق تر بگویم مردم لر بزرگ این باور را یافته اند که قدیم ترین مردم این سر زمین وخلف بر حق آریائیهای هستند!!!.جعل بزرگی که در منطقه ممسنی ویافتن مومیایی یکی از شاهان آریایی در منطقه (فکر کنم در سال 85 یا86) را که فیلم ان در موبالها بلوتوس شد را فراموش نکرده اید.این جعل یکی از تلاشهای رسوای سازی بود که در راستای هویت سازی وکیان سروری بخشی برای لر بزرگ انجام شد .جعل چنان ناشیانه بود که این تاییدیه برای هویت طلبان تاریخی لر بزرگ چند روزی بیشتر دوام نیافت و چک خرید هویت کما تمام معاملات غبن برای مالک پروری این سر زمین برگشت خورد.

مسعود سنجری شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 10:02 ق.ظ

آقای مسعود

خیلی دچار هستید. البته مستند علف و توضیحات استاد در خصوص آن چنان تو دهنی به شما امثالتان زده که آرام و قرار از کف داده اید اما چون جرات پاسخ دادن به استاد را ندارید می خواهید از این طریق جبران مافات کرده باشید. خوب است حالا که مانند سرگشته گان برای یافتن گمگشته تان به هر زباله دانی سرک می کشید زحمت را بر خود هموار کنید و به سئوالات زیر هم پاسخ بدهید:
1- قوم ناشناخته (در سال 1924 میلادی)
2- ییلاق قشلاق 46 روزه
3- کوچ 50 هزار نفری
4- بودن این مستند در آرشیو سازمان سیا!
منتظر کامنت های مفرح شما هستم برادر.

بی نام شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 10:21 ق.ظ

برادر بزرگوار جناب آقای مهندس سنجری-سلام علیکم

ممنون از اعلام نظر وایجاد فضای کنکاش وبررسی بیشتر.
مطلب قابل ملاحظه ای که بنده در نظریه پردازی تاریخ سازان کنیسه وکلیسا دیده ام ارجاع بعضی از تمدنهای قدیم وجدید منطقه به قفقاز و سلب این اعتبار از خاور میانه قدیم و خیزگاه تمدنهای اولیه بشری است.هیچ معلوم نیست بنا بر کدامین مدرک تمدن شش هزار ساله عیلامی که یک صد وبیست سال پیش احدی از وجود چنین تمدنی خبر نداشته بجز آیه ای از تورات که آنان را الیمایی نام برده وآثار نه هزار ساله منطقه شوش و تپه سیلک و...را تمدنی وارد شده از قفقاز می داند.
البته بنده بر نظر خود مبنی بر سماسی بودن بختیاریها اصراری نمی ورزم ولی تاریخ روایی و آداب ورسوم وفرهنگ این مردم با داشته های مردم منطقه خاور میانه نزدیک تر به نظر می رسد تا با مردم قفقاز.در قدیم ترین ضرب المثلهای این قوم رگه هایی از سنن و کلمات عربی را به خوبی می توان تشخیص داد.در موسیقی این قوم وخطیر نواختن این مردم در آلات موسیقی مانند دهل و ناقاره ،در پوشش سنتی این مردم و.. ارتباطی با قفقاز دیده نمی شود.در داستانهایی که من از معمرین این قوم شنیده ام نزدیکی زیادی با فرهنگ منطقه ای دارد.البته همه اینها می تواند اکتسابی وپس از ورود به منطقه باشد در ضمن به عرض عالی برسانم بنده با این قوم زیاد بیگانه نیستم ودایی های فرزندانم بختیاری هستند و مراوده زیادی با این مردم شریف دارم که به نظر بنده به سماسی بودن آنها گواهی بیشتری است تا قفقازی بودن.

مسعود شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 11:14 ق.ظ

جناب سنجری با تشکر از این سخنرانی انقلابی... افراد سرگشته‌ی آرام و قرار از کف داده، متعصب و نژادپرست که چشم بسته اند و تودهنی هم خورده‌اند و گمشده‌شان را در هر زباله‌دانی جستجو می‌کنند لیافت بحث با عالم فرزانه‌‌ی والا مقامی چون شما را ندارند. شمایی که خود را متعلق به گفتمانی می‌دانی که ادعای صحیح‌ترین شناخت از اسلام را دارد ولی از نثار کردن هر لقب و عنوان و تهمتی به دیگران بدون این که کوچک‌ترین شناختی از وی داشته باشی هیچ پروایی نداری.
منتظر بمان... فی امان الله اخوی

موومان شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 11:21 ق.ظ

برادران گرامی آقای مسعود سنجری و آقای مسعود

علت این مشاجرات توهین آمیز بین شما را، حول موضوعی که هنوز مدخلی روی آن در بین جامعه ی بنیان اندیشان مکتوب نشده در نمی یابم!؟؟ متشنج کردن فضای وبلاگ در چنین وضعی چه معنایی دارد؟

بهتر نیست که با متانت و خودداری بیشتری عمل نمایید؟

انما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم

مسعود سنجری شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 11:41 ق.ظ

برادر گرامی جناب بی نام عزیز
سلام علیکم

اینجانب هم بستگانی در بین بختیاری ها دارم و کوچکترین تردیدی در نجابت و شرافت این مردم ندارم. هدف اشاره بر صحت و دقت نظر استاد در تازه وارد بودن ساکنین این سرزمین است. البته قفقاز تنوع قومی گسترده ای دارد و حتی بسیاری از عربهای شمال عراق مانند تکریت و موصل قفقازی الاصل هستند و از مناطق مختلف قفقاز مانند چچن ، اینگوش، داغستان و آبخاز به این مناطق کوچانده شده اند. بیاد دارم که دقیقا 20 سال قبل جوهر دادایف که سمت مهمی در دولت وقت چچن داشت در ایران و در مصاحبه با روزنامه اطلاعات اذعان کرد که در چچن تا 100 سال قبل به زبان عربی تکلم می شده (که البته قبل از اینکه توضیح بیشتری بدهد خبرنگار اطلاعات بسرعت بحث را عوض کرد). تا آنجایی که بررسی کرده ام قشقایی ها و بختیاری ها در مناطق نزدیک به هم در قفقاز حضور داشته اند و هنوز در منطقه ای به نام قراچه یا قراچای در شمال قفقاز مردمی بسیار شبیه به قشقایی های خودمان زندگی می کنند. اگر کلام جوهر دادایف صحیح باشد آنگاه وجود شباهت در بین مردم بختیاری و عرب در ضرب المثلها و داستانها و فرهنگ دیگر عجیب نیست.

والسلام علیکم
فی امان الله

سعید.س شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 11:46 ق.ظ

آقای مسعود!
کسی را که خواب است می‌توان بیدار کرد اما هیهات از کسی که خود را به خواب زده است!!!

مسعود شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:11 ب.ظ

جناب مومان
با سلام و عرض ادب
فکر نمی‌کنم جمله‌ای نوشته باشم که حاوی توهین به کسی بوده باشد. متاسفم اگر چنین برداشتی از سؤال دو خطی‌ام شد.

مسعود سنجری شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:14 ب.ظ

جناب موومان

این حضرات با ادعای طرفداری از بنیان اندیشی و نظرات استاد هنوز هم حساسیت ن‍ژادی دارند و همواره آغازگر این تشنجات هستند. اگر تمایل داشتید نگاه کوتاهی به کامنتهای چند وقت اخیر بیندازید تا متوجه لجن پراکنی این جماعت بشوید. انشاالله به مرور زمان همه چیز برای شما روشن خواهد شد.

مسعود سنجری شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 12:17 ب.ظ

آقای سعید.س

جمله ای را که گفتید برازنده شما و امثال شماست. به شماها بیدار بگویند مثل این است که به کور بگویند عین الله.

مسعود شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 01:40 ب.ظ

پاکسازی علف‌های هرز پاسارگاد
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=99738&Serv=3&SGr=22

رشد گیاه و درختچه روی آجرهای ارگ کریمخان زند
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=99368&Serv=3&SGr=22

رشد درختچه پای نقش برجسته‌های اشکفت سلمان
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=99502&Serv=3&SGr=22

مسعود شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 02:44 ب.ظ

جناب سنجری
طوری برخورد می‌کنید انگار وکیل تام الاختیار و سخنگوی بنیان‌اندیشی هستید و حتما باید پیش از اعلام طرفداری از بنیان‌اندیشی حتما اجازه‌ی مکتوب و شماره دار و ثبت شده در بایگانی از شما گرفته شود.
صفات و القابی که برای من از شروع این کامنت‌ها ردیف کرده‌اید را کنار کامنت‌هایی که من خطاب به شما نوشته‌ام بگذارید... ضمنا لجن پراکنی را هم به لیست آن صفات اضافه کنید.
چند وقت پیش از شما خواسته بودم تعریف خود را از نژادپرستی اعلام کنید تا بر دانشمان در این زمینه افزوده شود. در صورت امکان این لطف را در حق بنده انجام دهید.
به یاد ندارم به قصد توهین به کسی چیزی در این وبلاگ نوشته باشم ولی اگر در طول این مدت و در خلال این کامنت‌ها جمله‌ی نوشته‌ام یا واژه‌ای به کار برده‌ام که شما یا دوستان حس کرده‌اید حاوی توهین به شما یا دوست دیگری است معذرت خواهی بنده را قبول کنید.

*** شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 03:04 ب.ظ

جناب مسعود
با سلام
لطفا توصیه حقیر را که قبلا خدمتتان عرض کرده بودم را مد نظر قرار دهید و بحث دو طرفه را ادامه ندهید.
با تشکر

*** شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 06:34 ب.ظ

سلام

جناب همراه حق و صبر


والله اتفاقا پاسخ من خیلی هم جدی بود . در آن چند خط مختصر اشاره قرآن به روزه داری چیزی بیشتر از این حاصل نمی شود. تا کنون معنی آن قسمت آیه فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ برایم نامفهوم بود که با برخورد با سوال شما برایم معنی پیدا کرد.

خوب است بدانید نه تمام کشورهای اسکاندیناوی بلکه چند شهر معدود شمالی آنها که در برابر کل کره زمین بسیار ناچیز هستند و استثنا محسوب می شوند حالا خداوند این عده را از روزه استثنا کرده و به اطعام فقرا حکم داده مشکل شما چیست ؟

اگر خیلی وسواس روزه گیری دارید می توانید همانطور که مردم آن منطقه ساعات خواب و بیداری خود را با دیگر مردم جهان بصورت مصنوعی و قراردادی به 24 ساعت تقسیم کرده اند روزه را هم طبق همین تقسیم بندی بگیرید.

همانطور که آقای طالب حقیقت گفتند نیازی نیست مانند بنی اسرائیل خود را درگیر جزئیات بیش از حد تلمودی کنیم بلکه ببینیم هدف از روزه چیست ؟

موفق باشید.

امیر شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 07:27 ب.ظ

به لطف لینک ارسالی آقا/خانم 134 فیلم علف را دانلود کردم. برخی نکات بعد از مشاهده فیلم به نظرم آمد که با دوستان در میان می گذارم:
1- فیلم بصورت یک داستان ویرایش شده است که که گروهی متشکل از سه نفر، Merian C. Cooper که ایده پرداز ساخت فیلم معرفی می شود، Ernest Schoedsack فیلم بردار و Marguerite Harrison نویسنده و سیاحی که به صورت بازیگر در فیلم ظاهر می شود. در کل فیلم تنها همین فرد آخر با شکل و شمایل اروپایی دیده می شود و شخص دیگری با شمایل غربی به چشم نمی خورد. لطفا اگر در جایی از فیلم شخص دیگری نشان داده می شود محل آن را نشان دهید
2- Marguerite به همراه یک بلد راه از کاروانسرایی در آنگورا به سمت شرق به راه می افتد. بعد از دو ماه طی طریق به کاروانسرایی در بیابان میرسند. بنا بر داستانهای ساربانان ، مردمان فراموش شده ای وجود دارند که هیچیک آنها را ندیده اند! راه به سمت شرق ادامه می یابد تا به سرزمین لم یزرع عربیه (Arabia) میرسند که در آنجا یکصد پلیس صحرایی سرزمینی به وسعت آریزونا را حراست می کنند. در جایی تعدادی از این اصطلاحا پلیسها در کنار پرچمی شبیه به پرچم کنونی عربستان سعودی ، با این تفاوت که شمشیر بالای لااله الا الله محمد رسول الله قرار دارد و در خط دوم عبارتی شبیه به نصر من الله و فتح قریب نوشته شده، در حال نمایش داده می شوند.
بعد از ذکر اینکه سفر با سختی های فراوان چند ماه ادامه پیدا می کند، ناگهان نقطه ای در Persia نمایش داده می شود که محل زندگی مردمان فراموش شده است. مشخص نمی شود که چطور این مردم فراموش شده ناگهان پیدا می شوند و اصلا چه کسی آنها را فراموش کرده بوده که حالا Marguerite آنها را پیدا می کند و در میابد که اینها همان فراموش شده ها هستند! چرا به جای حرکت به شرق مسیر بطور اریب و به سوی جنوب شرقی طی می شود؟
3- هنگام برچیدن خیمه ها به دستور حیدر به منظور حرکت به سمت سرزمین سرسبز موعود (چه کسی آدرس آن را به حیدر داده معلم نیست) تنها سه یا چار خیمه نمایش داده می شود و تعداد افرار اندک است. هنگام عبور از رود کارون تعداد بیشتری دیده می شوند ولی در هنگان صعود از زرده کوه خیل انبوهی از انسانها و احشام دیده می شود.
4- در پایان دو مدرک یکی به فارسی و دیگری به انگلیسی نمایش داده می شوند که گواهی می کنند سه نفر ذکر شده در بند (1) اولین مسافران {خارجی} هستند که از زرده کوه بختیاری عبور کرده اند. ولی نکته قابل توجه این است که این دو متن با یکدیگر همخوانی کامل ندارند

متن فارسی: "شهر ذالقعده الحرام سنه 1342
کپتن ام-سی-کوپر، ام-آر-نی-بی-شارتک و ام-آر-اس-ام-ئی هاریسن اول مسافری هستند که از زرده کوه بختیاری عبور کردهاند و اوا اشخاصی میباشند که چهل و شش روز در این راه همراه ایل بختیاری مسافرت نموده اند، {از چهانکیری} عربستان الی {ریم} چهار محال بختیاری (مهر و امضا ها قابل شناسایی نیست)"

متن انگلیسی: "M.C.Cooper, E.B.Schoedsack و M.E.Harrison اولین خارجی هایی هستند که از معبر زرده کوه بختیاری عبور کرده اند و در کوچ (Migration) چهل و شش روزه با قبایل همراه بوده اند.
امضا
حیدر خان رئیس ایل بابا احمدی بختیاری
امیر جنگ خان بختیاری
در حضور من بوسیله امیر جنگ، خان بختیاری در تهران به تاریخ امروز 28 جون 1924 شهادت داده شد
Robert W. Imbrie
جانشین کنسول ایالات متحده"

ملاحظه می شود که در متن انگلیسی از همراهی با ایل خاصی صحبت نمی شود همچنین از کلمات ناخوانای انتهایی متن فارسی که ظاهرا نشان دهنده مبدا و مقصد سفر است ذکری به میان نیامده است.

تا نظر دوستان چه باشد.

فریبا حاجی زاده شنبه 7 مرداد 1391 ساعت 09:36 ب.ظ http://monhaniezehn.blogfa.com

آقای سنجری
من نظری درباره موضوع گفتگوی شما ندارم اما انصافا کسیکه "حساسیت نژادی" دارد شما هستید.
البته من میدانم علت این حساسیت نژادی که گاهی بصورت پارانویا در می آید و فرد هر کلام و رفتاری را توهین به زبان و نژادش تلقی میکند بعلت کم احترامی ها و تحقیرها و تبعیض هایی هست که همه اقوام ساکنین ایران طعم تلخ آنرا چشیده اند.
مطمئنم آقای مسعود که خودشان کورد هستند هم درد و رنج این زخم را چشیده اند بنابراین هرگز کسی را به خاطر زبان و نژادش تحقیر نمیکنند.
امیدوارم با این توضیح سوءتفاهمات مرتفع شود چرا که ما همگی برادریم و زبان عرب و متکلمان آن را به سبب کتابمان قرآن دوست داریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد