حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

هوا خوری، 7

 هواخوری، ۷

 

بی خاصیتی و سترونی دراز مدت روشن فکری ایران و نیز ناتوانی نهادینه زبان تازه ساز و خام فارسی، جویندگان منفرد و نیز مراکز مسئول و مشغول جهانی را از دریافت مدخل های جدید، به زبان فارسی ناامید کرده و به زمان حال کار به جایی رسیده است که ارائه هر نقل نو، به زبان فارسی، چندان بی عنایتی می بیند که در گوشه صندوق امانات اندیشه کپک زده و پوسیده می شود و مصیبت آن گاه به کمال رخ می نماید که قصد کنید متنی را از زبان فارسی به زبان انگلیسی و یا فرانسه برگردانید.

اینک و به دنبال انواع پرسش ها در باب ارزش یابی و تعیین تکلیف با متون و محتویات تورات و انجیل های امروزین که در دست کشیش و خاخام می چرخد، سرانجام و ناگزیر و یک بار برای همیشه خواهنده را به دقت در اشاره ای دعوت می کنم که تکلیف مسلمین را با اهل کتاب پیشین و مشرکین مطرودی روشن می کند که در حال حاضر به عنوان دو تجمع دینی، معابد و متونی را در اختیار دارند که معلوم نیست توصیه های چه کس را تکلیف می کنند، هرچند عوارض اخلاقی بروز کرده در پستوهای شنود اعتراف مومنین نوجوان، تا حدودی به جان مایه این یادداشت کمک خواهد کرد که می خواهد نشان دهد در پی فک اعتبار و دست بردگی و در نتیجه تعطیل متون تورات و انجیل نازل شده نخستین، اینک یهود و نصاری بدون متن راه نما به دوران جاهلیت ماقبل نزول تورات و انجیل بازگشته اند. چنان که  اکنون با مختصر رجوعی به سفر پیدایش تورات با خداوندی اشنا می شویم که گویی قصد تمسخر ایمان اوردگان به هر دینی را دارد. اگر کشیشان امروز خود را در نحوه رفتار و برداشت از رمه نوجوان خداوند آزاد می بینند، پس لازم دیده اند که شخص خداوند را هم در تورات های جدید و دست نویس کنیسه، به شکل نیازهای خود درآورند. 

«و واقع شد که چون آدمیان شروع کردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند، پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکو منظرند و از هر کدام که خواستند، زنان برای خود می گرفتند». (پیدایش، 6: 1-3)

متن بالا سایه ای از کتاب اول اسفار خمسه است که زاد و ولد و زیبایی دختران انسان بر زمین را اسباب وسوسه پسران خدا می گوید که آسمان را به طلب وصال و بهره وری از آنان ترک می کنند. اگر برای تورات های کنونی اندک اصالتی به عنوان نخستین کتاب نازل شده از آسمان قائل شویم، پس پذیرفته ایم که آن کتاب از آغاز به یکتا پرستی دعوت نمی کرده و برای خداوند فرزندان ذکور قائل بوده است و چون قرآن بر آسمانی بودن و سلامت متون تورات و انجیل به زمان دعوت پیامبر گواهی می دهد، پس جز این نیست که این پسران چشم چران خداوند به دنبال تحریر جدید و اخیر انجیل و تورات و تحول تشرف به شرک نزد خاخام و کشیش پدید آمده اند! 

«وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ... و ما این کتاب حق را به سوى تو فرستادیم که کتاب هاى پیشین  را تصدیق می کند و حاکم بر آن هاست پس میان آنان بر وفق آن چه خدا نازل کرده حکم کن...» (مائده، 48)

آیا ممکن است خداوند در قرآن، تورات و انجیلی را تصدیق کرده باشد که او را صاحب پسران می گوید؟! چنین توجهی به مورخ جواز می دهد تا بار دیگر اعلام کند تورات و انجیل های کنونی هیچ ارتباطی با نازل شده های آسمانی و اصلی ندارد و برای رفع نیازهای امروزین کنیسه و کلیسا تراش داده اند. 

«خداوند به ابرام گفت: "اکنون تو چشمان خود را برافراز و از مکانی که در آن هستی، به سوی شمال و جنوب و مغرب و مشرق بنگر زیرا تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریت تو تا ابد خواهم بخشید و ذریت تو را مانند غبار زمین گردانم. چنان که اگر کسی غبار زمین را تواند شمرد ذریت تو شمرده شود. برخیز و در طول و عرض زمین گردش کن زیرا که آن را به تو خواهم داد" و ابراهیم خیمه خود را منتقل کرده روانه شد و در بلوطستان ممری که در حبرون است ساکن گردید و در آن جا مذبحی برای یهوه بنا نهاد». (پیدایش، 14:13-18). «و واقع شد که چون آفتاب غروب کرده بود تاریک شد، تنوری پر دود و چراغی مشتعل از میان آن پاره ها گذر نمود. در آن روز خداوند با ابرام عهد بست و گفت: "این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام». (عهد عتیق، پیدایش، 17:15-19)

اینک هر مسلمانی که متن فوق را برداشته از تورات نخستین و نازل شده می پندارد، موظف است برای تحقق این بخشندگی های الهی سر و جان بفشاند، سند مالکیت سراسر بین النهرین را به نام قوم یهود صادر کند و با مردم فلسطین بستیزد که مانع اجرای حکم الهی تحویل بخشی از بین النهرین به قوم یهود شده اند و می شوند!؟

«زیرا هرآینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زائل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زائل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هرکس کوچک ترین این احکام را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کم ترین شمرده شود اما هرکس عمل کند و تعلیم دهد او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد». (متی، 18 و 19).
«لیکن آسان تر است که آسمان و زمین زائل شود از آن که یک نقطه از تورات ساقط گردد». (لوقا 16، آیه 17)

 این هم تاییدیه انجیل در سلامت تورات، زیرا که سرمایه گذاری برای گسترده کردن اشغال و جنایت و غارت در جهان، نزد کنیسه و کلیسا مشترک است. (ادامه دارد) 
نظرات 56 + ارسال نظر
علی رضا جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 08:52 ب.ظ

آقا reza از اینکه به سوال بنده جواب دادید ممنونم. مواردی از تغییر که شما در کامنت اول اشاره کرده اید بیشتر در رسومات قبلی است که قران کریم انها را تغییر داده است و من نظر دوم شما را بیشتر قبول دارم.
البته خیلی خوب بود که نظر استاد عزیز را هم میدانتستیم.

منصور جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 10:21 ب.ظ

سلام بر استاد گرامی
«در واقع گفتارهای عرضه نشده چندان تکان دهنده است که مواجهه با آن ذهن کاملا غیر گرفتار می طلبد. » (ناصر پورپیرار شنبه 22 مرداد)
کافیست هر کس به اطراف خود نظر کند تا هم به عمق فاجعه و صدق گفتار جنابعالی پی برد و هم خود را برای مواجهه با هر حقیقتی آماده کند. اینجا با حالتی شبیه ساختن کاخهای کورش مواجهیم. وقتی خاطرات نه چندان دور پدرانمان را به یاد می آوریم پذیرش آنچه گفته نشده برایمان سهل است. اینها تنها حدود 60 سال پیش هیچ پای افزاری نداشته اند و با لاستیک ماشین برای خود دمپایی می ساخته اند. آبریزگاهی نداشته اند و در میان تل خاک ها و درخت ها قضای حاجت می کرده اند، همین الان هم بسیاری پیرزنان نماز خواندن بلد نیستند. باید برای مواجهه با واقعیات گفته نشده آماده بود، وقتی که سرهنگ انگلیسی برای مردم بر روی منبر در لباس روحانی روضه می خواند. وقتی که شخص مسیحی برای روضه خوانی و تازه کردن زخمهای بی ریشه در مناطق سنی نشین هزینه می کند. در واقع همانطور که چند کامیون ستون و پایه ستون در شبی برای ساختن کاخ کورش خالی کرده اند، به همان شکل چندین کامیون آدم در نقاط مختلف ایران خالی کرده اند، در جنوب بسیاری خانواده ها ترکمن هستند و حدود 100 سال پیش به این ناحیه آمده اند. چهره آنها هم کاملا این موضوع را ثابت می کند. قدیمی ترین قبرها دارای تاریخ مرگ حدود 100 سال پیش هستند و معلوم نیست آنها در کجا بدنیا آمده اند. آب انبارها و نخلستان ها حداکثر دارای قدمتی در همین حدود هستند. اسم قدیم این منطقه «تراکمه» است. در واقع اینها به بدبختی و فلاکت از صفحات شمالی ایران به این منطقه به یک منطقه برهوت (تبعید) شده اند. جالب است که ترکمن ها سنی هستند اما این مهاجران ترکمن شیعه دو آتشه هستند و جالب تر اینکه می بینید یک گروه مهاجر به دسته های مختلف تقسیم شده و هر کدام مذهبی برگزیده و در نقطه ای ساکن شده است. حتی چند برادر یکی شیعه شده یکی سنی و در نقطه ای ساکن شده است. چه به روز این مردم آورده اند. باز می بینید که آنها همیشه برای تهیه لباس و پارچه محتاج دوره گردهای یهودی بودند. در قدیمی ترین آبادیها شما باز هم کهن ترین مراکز سکونت را به شکل قلعه می بینید. قلعه هایی با چند برج در اطراف آن و جنگهایی که بین قلعه های مختلف روی می داده و اکثرا بر سر آب یا قنات بوده است (راستی جای مطلبی مستقل در مورد قناتها در مطالب حضرتعالی خالیست. قناتها یکی از صحنه های مانور برای مدعیان تاریخ جعلی است). می بینید که زندگی حالت تجمعی داشته و چندین خانواده در یک قلعه زندگی می کرده اند. بسیاری از آبادیهای قدیمی همین الان هم اسم قلعه بر روی خود دارد، قلعه محمد علی، قلعه عبدالرضا، قلعه مظفر ، قلعه حسن خان ، قلعه ملا، قلعه خان، .... مردمی در نهایت مسکنت که با حداقل امکانات یعنی آب و خاک یا سنگ و چوب درختان اطراف سعی کرده اند در کوتاهترین زمان ممکن برای خود سرپناهی بسازند آنها تمدن را از صفر مطلق شروع کرده اند. در قریب به اتفاق اتاقها از گچکاری خبری نیست.
از کسانی که این نشانه های آشکار را در همسایگی 100 سالی خود نمی بینند و سراغ زندیه و افشاریه از شما می گیرند انتظاری نمی رود. کسانی که بنیان مسائل را در نمی یابند. استاد گرامی، کتابهای بسیاری خوانده ایم و کتابها و سایتهای بسیاری هم نخوانده ایم. اما می دانیم هر ورقی که می خوانیم همانقدر هم در لجنزار دروغ فرو می رویم. فقط یک راه داریم، "زمین" همانگونه که فرموده اید "تاریخ از زمین می روید". بی تردید همه ما چند دهه بیشتر نیست که ساکن شهرهای مختلف هستیم و خاستگاه دیگری داریم. که همان خاستگاه اولیه هم قدمتی بیش از چند دهه ندارد. هر کس محیط زندگی خود را بررسی کند می بیند که شهرها فرآیندی ثانویه هستند که با جمع آوری ساکنین روستاهای اطراف موجودیت یافته اند. خوب است دوستان در اقدامی عملی این تحقیقات خود را در اختیار یکدیگر قرار دهیم. ببینید آیا کسی را می یابید که مدعی باشد 100 سال قبل هم در همین مکان فعلی سکونت داشته است. قدیمی ترین حمام ها ، حسینیه ها ، قلعه ها، مساجد و مزارع دارای عمری حداکثر 140 ساله هستند. حسینیه ریز 1292 ، قلعه ترمان 1310 ، مزرعه حسین آباد 1290 ، مسجد خرموج 1300 ، مسجد نارستان 1290 ، حمام جم 1292، طاحونه حاجی مظفر جمی 1290. تاریخهای مذکور هجری قمری می باشد و مربوط به استان بوشهر است و از کتابی موسوم به منشآت فاضل جمی (1256-1319 ق.) گرفته شده که وجود چنین شخصی هم مورد تردید است ولی به کلیت موضوع خدشه ای وارد نمی کند. اگر هر کدام از دوستان چنین اطلاعاتی از ناحیه ای از ایران گردآوری کنند کمک بزرگی به بنیان اندیشی خواهد بود.
استاد عزیز، ما بیشتر از حال شما به حال خودمان هراسانیم. وقتی می بینیم در پهنه ی وسیعی از جنوب خلیج تا نواحی ایران و عراق انسانهایی را بر زمین بکر رها کرده اند می فهمیم چقدر حقایق هولناکی هنوز گفته نشده من شخصا از یکی از نزدیکان شنیده ام که آنها به گله های بز کوهی حمله کرده و با دست آنها را گرفته و شکار می کرده اند یا آمار خرسهایی را که شکار کرده اند از صدها در می گذرد. همه اینها از بکر بودن طبیعت طی قرنها خبر می دهد. اکنون می بینیم که تمام مناطق ایران را برای بقای نسل آن حیوانات قرق کرده اند، همه اینها درس است، درس بنیان اندیشی. ما منتظریم، بیش از این ما را در حیرانی و اضطراب رها نکنید. مطالب گسسته ای که در موضوعات مختلف تقریر می فرمایید کاملا بجا و لازم است ولی می توان آنها را لابلای مطالب اصلی بعنوان زنگ تفریح و تنفس گنجاند.
هم اکنون متن قرآن ، تورات و اناجیل اربعه و انجیل برنابا در دست است و بنیان اندیش می تواند در هر زمان گرایش مکتوبات باصطلاح کهن را با تطبیق آنها با قرآن یا تورات و انجیل دریابد و اثبات کند که تمام آنها پشت به قرآن و متوجه به تورات و انجیل هستند. شما شخصیت سامسون و داستانهای او در تورات را بوضوح در قهرمان های شیعه می یابید. بسیاری داستانهای تورات و انجیل با کمی تغییر به تاریخ قلابی اسلام منتقل شده است. انجیل برنابا که دید بزرگان شیعه اصح آنهاست (بهجت) در تضاد مستقیم با قرآن است. یا کتاب لهوف که بعنوان معتبرترین کتاب در باب داستان کربلا شناسانده شده مملو از مطالب مهوع است. همین دیدگاه تورات راجع به خدا را می توانید در دیگر ادیان قلابی و داستانهای جعلی آنها نظیر زردشتی یا مانوی بیابید. و مطالب بسیار دیگری که واقعا مجال وبلاگ جداگانه ای را می طلبد. شما در تورات می بینید که همه شاعرند از موسی و داوود و سلیمان و مریم گرفته تا مردم عادی. در لهوف هم می بینید که همه شاعرند از حسین و سجاد و عمر سعد و یزید گرفته تا مردم عادی. در حالیکه در قرآن قویم نه تنها تاییدی بر شعر و شاعری نداریم که قویا آن را نکوهش کرده و شاعران را ظالم و دیوانه و پیروانشان را گمراه خوانده است. کافی است شما از هر منبر داری بخواهید در حرفهایش از گفتن دو چیز پرهیز کند، شعر و حدیث، ببینید آیا یک کلمه برای گفتن دارد!
از خدای متعال خواستارم که آن ساعت معینی را که برای شما تعیین کرده است به عقب بیاندازد آنقدر که نور حقیقت را به کمال به گم‌گشتگانی بتابانید که کورمال کورمال به دنبال حقیقت می گردند. (بقول "کشف الاسرار" و یا "کاشف‌الغطاء"، خداوند "بداء" کند یعنی تصمیمش را عوض کند!!!)



آقای منصور. از حکیمیه تهران پارس که به سمت شمال برویم و از دماوند و شهرهای شمال شرقی و منطقه کلاردشت بگذریم و به گیلان و مازندران و گرگان سری بکشیم و از مسیر نیشابور به خراسان و شهرهای آن عبور کنیم و کنجکاوانه از عقاید و ایمان ساکنان آن بپرسیم به حق خدا که مسجد را نمی شناسند و نمونه پنجاه سال پیش آن را ندارند و در عوض همه جا حسینیه و خانقاه علم کرده اند و خود را نه مسلمان پیرو خداوند واحد، که خاکسار علی و اصطلاحا «اهل حق» می خوانند و قسمی از آنان حتی آداب درست وضو گرفتن را نمی دانند و یا حتی ابدا وضو نمی گیرند و پیرانی خانقاه گردان دارند که کس قادر به توصیف ظاهر آنان نیست، چه رسد به باطن شان. مگر در پناه خدا بتوان در محاصره این همه دشمن خودی ادای وظیفه کنیم. موفق باشید.

نمونه ای دیگر از پوریم شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 01:52 ق.ظ

نمونه ای دیگر از پوریم
«یوشع به قوم [بنی اسرائیل] گفت : صدا زنید زیرا خداوند این شهر را به شما داده است... آنگاه قوم صدا زدند و کرناها را نواختند و چون قوم آواز کرنا را شنیدند و قوم به آواز بلند صدا زدند، حصار شهر به زمین افتاد و قوم، یعنی هرکس پیش روی خود به شهر برآمد و شهر را گرفتند * و هر آنچه در شهر بود، از مرد و زن، و جوان و پیر، حتی گاو گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند... [و یوشع به قوم گفت] تمامی نقره و طلا و ظروف مسین و آهنین وقف خداوند می باشد و به خزانۀ خداوند گذارده شود... و چون شهر را گرفته باشید، پس شهر را به آتش بسوزانید و موافق سخن خداوند به عمل آورید، این شما را امر نمودم... وهمۀ آنانی که در آن روز از مرد و زن افتادند، دوازده هزار نفر بوند، یعنی تمامی مردم عای (Ai)، زیرا یوشع دست خود را که با مزراق [نیزه] دراز کرده بود، پس نکشید تا تمامی ساکنان عای را هلاک کرد * لیکن بهایم و غنیمت آن شهر را اسرائیل برای خود به تاراج بردند، موافق کلام خداوند که به یوشع امر فرموده بود... [و یوشع بعد از عای، همین بلا را بر سر سی قوم دیگر هم آورد و وطنهای این سی و یک قوم به هلاکت رسانده را] به اسباط اسرائیل به ملکیت داد.»

آقای نمونه دیگر... مضحک تر از این امر هنوز طلوع نکرده است که یهودیان قتل عام پوریم را می پذیرند ولی باستان پرستان مدافع یهود ما قبول نمی کنند.

فبای حىیث بعىه یومنون دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 01:18 ب.ظ

آقای تبریزی توجه کنید:
سوره ممتحنة 7-9




عَسَى اللَّهُ أَن یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ الَّذِینَ عَادَیْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِیرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

لا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ

إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ

ساده دل دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 07:56 ب.ظ



نحوه بیان اییات نشان میدهد که منظور رجس و پلیدی باطن آنهاست

اینکه یک پارچه را از یک مشرک بخرند و بعد در خانه آب بکشند و بشویند،درست نیست و برداشت غیرمنصفانه ای از معانی ایات است

البته تدابیر مسلمانان در طول تاریخ برای حفظ طهارت و جلوگیری از شیوع بیماری ها با نجس خواندن غیرمسلمانان که نظافت و شستشو را رعایت نمیکردند،عالمانه بوده است

امید سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 08:38 ق.ظ

http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=47700

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد