حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

داستان حیات 14

کوچ جمعی حیوانات از قطب جدید به استوای قدیم که مامن بومی آن ها بود، عوارضی را پدید آورد که سرنوشت حیات زمینی را تعیین کرد.

تمام حیوانات برگ خوار وعظیم الجثه که در مسیر تایگاه درختی برای تغذیه نمی یافتند، سرانجام محکوم به مرگ گروهی شدند که اینک اجساد دسته جمعی آن ها را به خصوص در چین و نوار و مدار قرینه آن، حول کره زمین می یابیم.

در این میان گروهی از بوزینه ها که درگذر از هیمالیا ناتوان بودند و در میان علف های زمین به میزان کم خواری خود ولیمه می یافتند، در پشت یخچال های بلند هیمالیا ناگزیر به توقف شدند.

شرایط جدید جغرافیایی آنان دیگر درختانی نبود که از آن بالا روند و به عنوان منبع تغذیه یا پناهگاه یا حوزه دفاع و تولید مثل از آن استفاده کنند.

دیگر پناهگاه قبلی آنان برای تولید مثل در اختیارشان نبود.  برای دفاع و یافتن خوراک باید دوردست را می پاییدند و ساخت مسکنی را تجربه می کردند که در ذهن آنان سابقه ای ثبت شده نداشت.

به تدریج استخوان بندی این حیوان از حالت قوزدار به حالت استند(ایستاده) درآمد. و هنگامی که این پروسه تکمیل شد، به معنای پیدایش موجودی بود که برای نخستین بار در طبیعت جانوری، صاحب دو ابزار آزاد شد که درغریزه او برنامه ریزی قبلی برای استفاده از آن وجود نداشت.

به این معنی که در اثر دوری دست و پا از هم صاحب دو دست شد که به اختیار خود درباره آن تصمیم می گرفت.

این دست ها درغریزه قبلی وسیله استقراردرمیان درختان بود و ممدکار دویدن او که در اثرایستادن و درنتیجه دوری دست و پا از هم آزاد شده بود.

اینک این جانور جدید بیرون از غریزه و به اختیارخود درباره این ابزار تصمیم می گرفت و به این ترتیب اولین گام انسان شدن آغاز شد.


به کاربردن این ابزار جدید به صورت اختیاری آن انسانی را ساخت که با دست های آزاد شده خود هر اراده ای را محقق می کرد. ارده ای که از حمل پاره ای سنگ و پرتاب آن حاصل شده بود.

چنین می توان تصور کرد که موجود جدید ما برای به کاربردن دست های آزاد شده مدت ها تفکر را تجربه کرده است و توان این دو ابزار تازه به دست آمده را سنجیده است. انسان امروز حاصل تفکری است که اندک اندک روبه توسعه رفته است.

چقدراین انسان با ظهورانسان قرآن شباهت دارد. واین همان «انسانی» است که خداوند متعال درطول زمان مشغول تربیت و آموزش او بوده است.

نظرات 742 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 02:54 ب.ظ

سلام
لینک کتاب ها بسیار ارزشمندی که "بنیان اندیش" عزیز گذاشتن رو در یه پست جداگانه بذارین تا دوستانی که به وب سر می زنن اما نظراتو نمی خونن دانلود کنن
کتاب های بسیار خوبین کاش تلاش کنین برای چاپ آماده شون کنین

کتابا چاپ میشن. منتهی استاد تصمیم دیگه ای برای پی دی اف ها گرفته بود که اعلام می کنم .

هیوا چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 12:07 ق.ظ

چند سال قبل استاد فرمودند که اگر پوریم رخ نداده بود، بشر قرنها قبل بر مرگ فایق آمده بود.... بنده عرض کردم مگر اینچنین چیزی ممکن است و این دیدگاه با قرآن همخوانی ندارد... فرمودند که اگر چنین چیزی ممکن نباشد پیشرفت بشر علی الخصوص در پزشکی ممکن نخواهد بود....

مدیر محترم وبلاگ! استاد فوت کردند و ذهن بنده از این پرسش هنوز در عذاب است ... اگر راهنمایی ای برایتان ممکن است، دریغ نکنید.

این صحبت شما را من هم از زبان استاد شنیدم. استاد معتقد بود بشر به مرحله ای از آگاهی و پیشرفت خواهد رسید که با کشف علت پدیده پیری و مرگ بر آن ها غلبه خواهد کرد و به حیات جاودان خواهد رسید. و بهشت و جهنم جایی آن طرف ستاره ها نیست. بلکه انسان همین زمین را با غلبه بر مشکلات جسم و پیرامون خود می تواند به بهشت تبدیل کند. استاد می گفتند همین الان هم دانشمندان کشف کرده اند که صداها در طبیعت از بین نمی رود و همه آن ها قابل بازیابی است.
این یک نظریه است که درستی یا نادرستی آن بعدها ثابت خواهد شد.

abbas چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 07:08 ق.ظ

https://www.flickr.com/photos/juliamaudlin/17149809752/in/photostream/

سلام چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 08:51 ق.ظ

خانم ننا اگر ممکن لطفا بفرمایید نظر استاد درباره ازدواج و تشکیل خانواده چگونه بود؟ با تشکر

سوالتون خیلی کلی است و جواب آن اندازه یک مقاله فضا می خواهد. ازدواج در دنیای امروز ضرورتی مانند گذشته ندارد. این نظر استاد بود و من هم فکر می کنم نظر درستی است.
سوالتون رو اگر دقیق تر بنویسید شاید من هم بتوانم دقیق تر پاسخ دهم.

رهگذر چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 05:01 ب.ظ

برای فردی که به اسم "عیسو" کامنت هایی ساده اندیشانه می گذارد:

"بنیان اندیش، منطق مطلب را پی می گیرد و با سخاوت لازم، آماده پرداخت عوارض و ھزینه ھایی
است که قبول قانونمند روند رخ دادھا، مطالبه خواھد کرد. بنیان اندیش، چنان که از آغاز گفته ام،
به خانه و شھر و سرزمین و زبان و قوم و سنت و باور پدران و کشور و پرچم و این گونه تعلقات، به
خصوص که در اساس جاعلانه و عاریتی باشد، دل بسته نیست و سرسپردگی متعصبانه به چنین پای
بندی ھا، او را رویاروی حقیقت قرار نمی دھد. بنیان اندیش به کلان و کل توجه دارد که در
مباحث جاری، بی شمار جعلیات راه یافته در آگاھی ھای موجود آدمی و به خصوص ھستی و ھویت
مردم ممتاز شرق میانه است. بنیان اندیش آن گاه که با نحوه عمل متجاوزین به فرھنگ جھان آشنا شد،
تافته تفاخرات قلابی اش را جدا نمی بافد، خود را از عواقب مصیبت جمعی مبرا و برکنار نمی
داند، ابلھانه برای قوم خود امتیازات انحصاری نمی سازد، رد پای ورود دشمنان به منطقه تمرکز
مسلمانان را دستمال نمی کشد، به روال برتر انگاران با نیروی تجاوز ھمکاسه و شریک نمی شود و به
فکر تبرئه ی آنان نمی افتد." ناصر پورپیرار دوم مهر هزار و سیصد و هشتاد و هشت"

ناصر پورپیرار هیچگاه قومی یا نژادی را برتر از دیگران معرفی نکرد و هماره کلیسا و کنیسه را که اکثر مطلق پیروانشان اروپایی نژاد اند در مقابل مسلمین و مردم شرق میانه و سایر مظلومین جهان قرار می داد. پس زبان در کام گیرید و تصورات ساده اندیشانه و خام خود را به آن استاد عاقل و پاک نچسبانید.

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 06:47 ب.ظ

خانم ننا
با سلام
ازدواج عقدی است که میتواند منجر به تشکیل خانواده بشود یا نشود . اگر منظورتان این باشد که تشکیل خانواده مانند قبل ضرورت ندارد، تا حدی سخن درستی است اما اینکه ازدواج مانند قبل ضرورت ندارد، سخنی موافق قرآن نیست...

در زندگی روستانشینی قدیم تشکیل خانواده و به دنیا آوردن فرزندان بسیار ،یک ضرورت بود که در دنیای صنعتی امروز آن ضرورت ها وجود ندارد.در دنیای امروز کسان بسیاری هرگز تا آخر عمر ازدواج نمی کنند که کشورهای جهان سوم هم یواش یواش به همان سمت و سو در حال حرکت اند.الان در خود شهر تهران مردان بسیاری هستند که در آپارتمان با دوست دختر خود بدون این که ازدواج کنند، زندگی می کنند. آمارشان هم هر روز بالاتر می رود.نه به خاطر فقر. بلکه به خاطر این که آن کاغذ عقدنامه را مسخره می پندارند و نمی خواهند خود را درگیر مسائل فرهنگی و قانونی ازدواج کنند.
جمله آخرتان را هم متوجه نشدم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 11:34 ب.ظ

خانم ننا بعید است استاد نظرى در مورد غلبه بر مرگ داشته باشند چرا که قرآن مرگ را براى همه دانسته است!
میشه دلیلتان را براى عدم ضرورت براى ازدواج در دنیاى کنونى بفرمایىد??

استاد در یکی از کتاب هایش به این مسئله اشاره کرده، اگر اون جمله رو پیدا کردم شماره صفحه آن را خدمتتان عرض خواهم کرد.

یار قدیمی چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام
این جمله "ازدواج در دنیای امروز ضرورتی مانند گذشته ندارد" یعنی چی؟؟

یعنی قدیم تشکیل خانواده لازم بود. منظورم در عصر کشاورزی است.
ولی الان بسیاری از آدم ها علاقه ای به بچه دار شدن یا ازدواج کردن ندارند.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 03:39 ق.ظ

اینکه ازدواج در دنیای امروز ضرورتی ندارد پس تکلیف تداوم نسل انسان چه میشود؟
میشه بیشتر توضیح فرمایید؟

من نگفتم هیچ کس حق ازدواج نداره.گفتم ضرورتی که در گذشته داشت الان نداره. هنوز هم خانواده های ترکمن در ایران در سن پایین ازدواج می کنند و 6- 7 تا بچه دنیا می آورند. ولی فرهنگ امروز دنیا به سمت و سویی متفاوت داره حرکت می کنه.

abbas پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 03:51 ق.ظ

سلام خانم ننا۰آیا شما می توانید به ما نوشتی نشان بدهید که ثابت می کند که استاد معتقد بودن که بهشت در همین دنیا است وآن طرف ستارگان نیست وزمانی می رسد که بشر بر پیری و مردن غلبه میکند۰پس چرا ما باید خدا را بپرستیم وقتی داشمندا نند که در آینده بر مردن غلبه می کنند؟

استاد این موضوع را به طور شفاهی برای من و کسان دیگر تعریف کرده. ولی در یکی از کتاب های تاملی در بنیان تاریخ ایران نوشته اگر پوریم اتفاق نمی افتاد مردم آن دوران تا حدی پیشرفت می کردند که می توانستند بر مرگ غلبه کنند. متاسفانه گرفتاری ها اجازه این که صفحه به صفحه کتاب های استاد را بگردم نمی دهد، ولی به محض پیدا کردن آن ، نام کتاب و شماره صفحه آن را خدمت دوستان خواهم داد.
این یک نظریه است که توسط استاد مطرح شده. استاد معتقد بود زمانی که بشر بر مسئله مرگ غلبه کند کره زمین را به بهشت تبدیل خواهد کرد و البته آن زمان فرهنگ بشری نیز همراه پیشرفت علوم به مرحله ای متعالی رسیده.

ناصر پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 07:54 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
در قرآن ، خداوند تبارک وتعالى می فرمایند : أعوذ بالله من الشیطان الرجیم ، کُلُّ نَّفْسٍ ذائقة الموت ثُمَّ إلینا تُرجعون . خداوند در آیه و در آیات متعدد دیگر وقوع پدیده مرگ برای هر نفسی را ، حتمی إعلام کرده است. إِنَّکَ میّتٌ و إنَّهُم میّتون ثُمَّ إنَّکُم یوم القیامة عند ربِّکُم تختصمون. ثُمَّ بعد ذلک إِنَّکُم لَمیّتون . و ما جعلنا لبشرٍ من قبلک الخُلدَ أفإن مِّتَّ فَهُم الخالدون . وآیات دیگر . این دوره زندگانی یک دوره محدودى است که طَی آن انسان در مواجهه با موقعیتهاى مختلف عملکرد و رفتار خود را نشان میدهد و در نهایت نتیجه این رفتارها و عملکردها به صورت ذره ذره پس از مرک خواهد دید. یومئذٍ یَصدُرُ الناس أشتاتاً لِیُروا أعمالهم فمن یعمل مثقال ذَّرةٍ خَیْراً یره و من یعمل مثقال ذّرةً شَراً یره . آیا این تصریح خداوند تعالى براى أفرادی ، که می میرند یا اینکه پدیده مرگ براى همگان واقع خواهد شد ؟ آیات قرآن جاودانگی را در این دنیا نفى کرده است پس چطور أُستاد مرحوم گفته است که انسان مى تواند بر پدیده مرگ غلبه کند و جاودانگی را در این دنیا بوجود آورد ؟

محمدرضا پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 09:44 ق.ظ

سلا خانم ننا و تشکر خالصانه بابت مدیریت وبگاه استاد مرحوم مان

در مورد مبحث ازدواج و تشکیل خانواده چند سوال دارم.

1-لطفا تعریف تان از ازدواج را بیشتر تشریح نمایید.

2- مرقوم نمودید که:
"... ازدواج در دنیای امروز ضرورتی مانند گذشته ندارد. این نظر استاد بود و من هم فکر می کنم نظر درستی است...."

در باره این نظر استاد فقید پورپیرار که شما نیز با وی هم عقیده هستید در صورت امکان به تفصیل برایمان شرح دهید.

3- این برداشت استاد یا شما از موضوع ازدواج تا چه حد با نص صریح قرآن همخوانی دارد؟

مستدام باشید

اولین و مهمترین کارکرد تشکیل خانواده تداوم نسل و به دنیا آوردن فرزند است. ولی در دنیای امروز بسیاری از آدم ها علاقه ای به بچه دار شدن ندارند.همه ما شاهد هستیم که سن ازدواج در جوامع مختلف دنیا بالا رفته و روز به روز به تعداد آدم هایی که مجرد می مانند اضافه می شود.به دلایل متعدد که همه عوارض جامعه صنعتی امروز است. ولی گمان نمی کنم خداوند کسی را به دلیل مجرد ماندن مواخذه کند.
دو سال پیش آقای مفلح از من خواستند مقاله ای در مورد ازدواج و طلاق و مسائل جنسی بنویسم که این مقاله الان نصفه کاره نوشته شده. چه زمانی آماده نصب خواهد شد را نمی دانم. وعده آن را هم نمی دهم ، چون به اندازه کافی بدقول شده ام.
قرآن خانواده را به عنوان یک نهاد اجتماعی به رسمیت می شناسد و قوانینی برای آن تنظیم کرده است. اما «حکمی» به این معنا که: همه بندگان حتما و باید ازدواج کنند وگرنه روز قیامت از آنها در این باره پرسیده خواهد شد، نداریم.
قرآن این جور مسائل را به خود بندگان واگذار کرده است.

مسلمان 20 پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 12:49 ب.ظ

سلام
بچه ها
فیلم های مستند و عکسهای مستند

آلبرت کان رو چه جور می شه تهیه کرد

ممنون

ن.م جمعه 6 آذر 1394 ساعت 06:20 ق.ظ

از آقای شعیب هیچ خبری نیست.امیدوارم که سالم و سلامت باشند.

abbas جمعه 6 آذر 1394 ساعت 09:03 ق.ظ

http://l7.alamy.com/zooms/fd7909bb813a4357abafcc0974fdd750/shah-of-persia-mozaffer-ed-dn-and-his-escort-on-a-visit-to-warsaw-cw6233.jpg

عیسو جمعه 6 آذر 1394 ساعت 01:16 ب.ظ

لطفا این کامنت را به جای قبلی قرار دهید.

خانم ننا در جایی فرموده بودید که هیتلر برای ادامه جنگ مجبور به اخذ وام از یهودی ها بود.
ایا این نظر خود استاد هم بوده؟ ممکن است راهنمایی فرمایید منبع شرح این اقدام هیتلر در چه کتاب و یا سندی وجود دارد؟
ونیز ایا اطلاع دارید المان که توسط دول متفقین در تحریم کامل اقتصادی بوده با پول این وامها از چه کشوری و چه چیز را خریداری میکرده؟

بنده بعد اطلاع از نظر استاد در مورد دست نشانده بودن هیتلر توسط یهودیت خلاف نتایج فکری خویش به دست نشانده بودن هیتلر اعتقاد پیدا کردم اما برای این اعتقاد هیچ دلیلی ندارم جز این که انسانی همچو استاد این را گفته اند و منطقی است در این موضوع تابع نظر کسی باشم که هم هوش بالاتر و هم مطالعه ی بالاتری نسبت به عوامی همچو من در ان موضوع دارد.
بسیار مشتاقم که اگر امکانش است انچه که از استاد در این زمینه میدانید باز گو نمایید.
با تشکر.

دولت ها به معنای امروزی خودشان، برای تامین هزینه های اداره کشور از کجا پول تامین می کنند؟ در ظاهر از مالیاتی که از مردم می گیرندیا صنعت و تجارت. اما هزینه های اداره کشور به خصوص اگر درگیر جنگ باشند بسیار زیاد است.
بنابراین از بانک های بین المللی پول قرض می کنند، آن هم با بهره های بالا که انحصار این بانک ها در اختیار یهود است. در عوض این وام ها، این بانک داران در تعیین سیاست های آن کشور دخالت می کنند.
آنها کاری به این ندارند که چه کسی با چه کسی در حال جنگ است چون در درجه اول به منافع خود می اندیشند.
این که هیتلر از چه کشوری چه چیز خرید می کرده اطلاع دقیقی ندارم.

[ بدون نام ] جمعه 6 آذر 1394 ساعت 02:49 ب.ظ

خانم ننا منظور شما از دوست دختر ملک یمین است??

بلی.

[ بدون نام ] جمعه 6 آذر 1394 ساعت 05:25 ب.ظ

شاید استاد چنان حرفی در مورد ازدواج زده باشه اما احتمالا با قطعیت نگفته چون طبق نظر استاد قران ناسخ و منسوخ نداره. کلی از ایات قران در مورد ازدواج و طلاق و عده و ... هستش چطور ممکنه به خاطر عوض شدن تحمیلی سبک زندگی مردم و مادی گرایی مردم ایات قرانو ندیده گرفت و بهشون عمل نکرد پس زنا که در قران شدیدا نهى شده رو باید مجاز دونس
بنظرم سعی کنیم از استاد خاطره نگیم و فقط نوشته هاشو که میدونیم حرف خودشه رو بررسی کنیم تا خدا نکرده حرف تو دهنش نگذاشته باشیم
خود استاد هم خودشو قران پژوه نمیدونست و میگفت من مورخم و قرانو از نظر تاریخی بررسی میکنم

کاملا درست می فرمایید. البته بحث من بر سر باید و نباید در مسئله ازدواج نیست.
استاد در بحث زنا می گفتند که معنی کلمه زنا از نظر خداوند دقیقا مشخص نیست. این تعریفی که جامعه امروز از کلمه زنا دارد شاید با منظور خداوند متفاوت باشد.

اکبر جمعه 6 آذر 1394 ساعت 05:53 ب.ظ

سلام
همانطور که خودتون گفتید پرداختن به مساله ازدواج نیاز به یک گفتار و نوشته مستقل داره .
ا زدواج به اصطلاح سفید اصطلاح رایج برای زندگی مشترک به سبک مورد اشاره شما هست .
اما یک سوال پیش میاد و اون این که اصولا این سبک ازدواج چقدر ریشه قرآنی داره ؟
در اسلام و شمشیر به ریشه موضوع اشاره شده ولی با توجه به نظر استاد و تایید نظر ایشون توسط شما و اینکه در اسلام و شمشیر شاهد یحث به این صراحت نیستیم نیاز به یک مبحث جدید راجب ازدواج احساس میشه که با توجه به کلام قوی شما که در وبلاگتون باهاش آشنا هستیم این امر حساس رو شاید کسی به جز شما نتونه به عهده بگیره .
خواهش میکنم کلام بنده رو راجب خودتون تعارف قلمداد نکنید منتهی سوالات بسیاری راجب مساله ازدواج دارم که ترجیح میدم بعد از مطالعه مقاله شما در صورت نرسیدن به جواب ازتون بپرسم.
از دوستان میخوام کامنت های بی نام درج نکنند تا در مباحث بدونیم که هر صحبت از چه کسی هست و با ارتباط دادن صحبت ها بتونیم به یک دید درست از نظرات دوستان برسیم .

[ بدون نام ] جمعه 6 آذر 1394 ساعت 08:33 ب.ظ

قرآن موسیقی رو تائید میکنه؟منظورم شعر نیست که صراحتا میگه به درد نمیخوره،موسیقی و آهنگ بیکلامو میگم

[ بدون نام ] جمعه 6 آذر 1394 ساعت 08:56 ب.ظ

"یادداشت برای خرس مهربان (1)

سلام
همین نگاه شما به پانصد سال اخیر،‌ باورتان به انحطاط ما در این دوران دراز و نیز بی خبری تان از علل اصلی این انحطاط، خود از بی کارگی و در مواردی، از وابستگی مزدورانه ی روشنفکری معاصر ایران خبر می دهد، زیرا در غیر این صورت، در اثر کار روشنگرانه ی روشنفکران، لااقل باید از علل این انحطاط با خبر می بودیم!

دوست عزیز، انحطاط ۵۰۰ ساله ی اخیر آفریقا و آسیا، درست با اعتلای۵۰۰ساله ی غرب هم علت اند، با یکدیگر نسبت معکوس دارند و هریک مایه و سبب آن دیگری بوده است. ورم کردن اروپاییان در این ۵ قرن اخیر، که با دزدی از سفره ی سنت و باور و دست آوردها و منابع طبیعی یک سلسله از ملت های آسیا و آفریقا توام و همزمان بوده، به خوبی ماهیت موضوع را بیان می کند و آن گاه این نظریه ی انحطاط ۵۰۰ ساله ی شما معیوب تر می شود که بدانیم سراسر این ۵۰۰ سال را ملت های این سرزمین ها مشغول مقابله با این متجاوزین بی شرم بوده اند و تتمه هنوز غارت نشده امکانات ملی شان را صرف این دفاع کرده اند. شیوه اروپاییان برای ناکام گذاردن تلاش بومی و ملی برای بازگشت به هویت و پذیرش های خویش این بوده است که یا دولت های این سرزمین ها را با بالا کشیدن مزدوران خویش ساخته اند و یا با استفاده از حرص و ضعف و ترس صاحبان قدرت، آن ها را به خدمت گرفته اند و در ساکت نگهداشتن معترضان، همدست کرده اند.

اگر کمی دقت کنید می بینید سمت و سوی این هجوم براندازانه ی آن ها بیش تر متوجه تضعیف ایده ئولوژی اسلام بوده است و اندکی دقت بیش تر نشان می دهد که هر موفقیت ما نیز، در این نبرد ۵۰۰ ساله، به دلیل سود بردن از حربه ی اسلام در این منطقه بوده است. ایراد من به روشنفکری صد سال اخیر ایران ، درست در همین جا صورت اصلی و صریح خود را نمایان می کند. زیرا این روشنفکری را، در این براندازی ایدئولوژیک و در کند کردن این ابزار اصلی ستیز منطقه ای ، با مهاجمین همصدا و همسو می بینم. آن ها به جای گرفتن انگشت اشاره ی اتهام به سوی اروپاییان پیر و مستعمره دوست، که اینک نوباوه ی قلدر و قدرتمند خویش، آمریکا را به میدان فرستاده اند، این اشاره را به سمت اسلام می گردانند و آن را موجب انحطاط منطقه ی ما می گویند !!!"

[ بدون نام ] جمعه 6 آذر 1394 ساعت 11:46 ب.ظ

با سلام
آیا نوشته های داستان حیات را استاد نوشته بود یا کسی از قول او نوشته؟چون قضیه مربوط به تاریخ نیست و بر مبنای نظریه داروین نوشته شده
منظور اینکه به چه علت مطالب تاریخی این وب یکباره تمام شد و داستان حیات به جای آنها نوشته شد؟چرا استاد بحث تاریخ و شاید تاریخ معاصر را ادامه نداد؟استاد ننا لطفا جواب دهید

من استاد نیستم.
درباره موضوع داستان حیات استاد پورپیرار از سال ها پیش تحقیق می کردند و نتایج تحقیقات خود را در چند قسمت ارائه دادند.
این که چرا الان این نظریات را مطرح کردند و ادامه یادداشت های تاریخ معاصر را ننوشتند، انتخاب و تصمیم خودشان بود.

dara شنبه 7 آذر 1394 ساعت 12:31 ق.ظ

باسلام
خانم ننا ضرورت یا عدم ضرورت ازدواج یا درست یا نادرست بودن آن را که من و شما و یا آن مردان تهرانی تعیین نمی کنند. این چه سخن و استدلالی است؟ خوب آمار قتل و مواد مخدر و کلاه برداری و ... هم توی تهران داره بیداد می کنه آیا این مجوزی برای صحیح بودن اونهاست؟ قرار نیست که هرچه در ذهن خودمان داریم را صحیح بدانیم و فرمایشات متن متین قرآن را به حاشیه ببریم فقط با این استدلال که در جوامع صنعتی امروزی ضرورت ندارد. قرآن صریحا وقتی صحبت از ازدواج می کند نوشتن متن قرارداد آن و رد و بدل شدن اجر آن را صراحتا گوشزد می کند:

وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَکْنَنتُمْ فِی أَنفُسِکُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ وَلَٰکِن لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتَّىٰ یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿البقرة: ٢٣٥﴾

وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَلَا تَنسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿البقرة: ٢٣٧﴾

خانم ننا اصلا شما برای من استدلال بیاورید که اینگونه غوطه ور شدن در صنعت، مور تایید قرآن است؟

منظور من رو درست متوجه نشدید. من نگفتم ازدواج کردن خوب است یا بد.

سلام شنبه 7 آذر 1394 ساعت 08:30 ق.ظ

خانم ننا من خیلی دوست دارم با سبک اندیشه و زندگی استاد پورپیرار آشنا شوم و طبق آن زندگی کنم. لطفا اگه ممکن است بفرمایید نظر استاد درباره انقلاب اکتبر روسیه چه بود؟ آیا ایشان آن را هم ساختگی میپنداشتند؟

خیر. ساختگی نبود.

[ بدون نام ] شنبه 7 آذر 1394 ساعت 10:23 ق.ظ

سلام
.منظور این بود که در قرآن علاوه بر مشروعیت رابطه جنسی، وجود تعهدات حمایتی مالی و عاطفی در رابطه زوجیت متظور نظر است و اتخاذ" خدن" نهی شده است...

abbas شنبه 7 آذر 1394 ساعت 11:52 ق.ظ

http://lejournaldeneon.blogspot.ca/2008_11_01_archive.html

عیسو شنبه 7 آذر 1394 ساعت 11:31 ب.ظ

جناب ننا سوال اصلیم این است ایا استاد گفته اند که هیتلر در خلال جنگ از یهودیها وام میگرفت یا این نظر مستقل خودتونه؟
اگر ایشان چنیین چیزی را گفته اسناد یا منبع اطلاعاتی که به این موضوع اشاره کرده و استاد آن را معتبر تشخیص داده را آیا اطلاع دارید و میتوانید به من معرفی نمایید؟


با تشکر فراوان.


جناب ن . م دوست عزیز من همان شعیب هستم که اوایل به دلیل نا آشنا بودن با فرهنگ حاکم بر فضای سایبری و به قصد سوال بیشتر پرسیدن از استاد با دو نام شعیب و عیسو کامنت میگذاشتم . از انکه از بنده خبرگیری و توجه نموده اید ممنون بحمدالله زنده ام.

من این مسائل را از زبان استاد شنیدم. کتابی را هم به نام هیچ کس جرات ندارد آن را توطئه بنامد قبلا معرفی کرده اند که در آن مختصری درباره این مسئله صحبت شده.

[ بدون نام ] یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 12:11 ق.ظ

چرا فیلماى دیده نشده استاد که قول دادین میذارینو نمیذارین
مگه ما صبر ایوب یا عمر نوح داریم ¿

چشم.

[ بدون نام ] یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 12:24 ق.ظ

سلام خانم ننا .
فکر نکنم زمین با اراده زمینیان بهشت بشه .
کل نفس ذائقه الموت .
این وعده خداست .
در ضمن به نظرم قرآن به ازدواج زیاد بها داده .
اونجا که میگه بندگانتان را زوج کنید .
در مورد موسیقی هم . خود قرآن دارای آهنگ و موسیقی هست .

عیسو یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 02:30 ق.ظ

درکتاب هیچ کس جرات ندارد به نقل از کتاب تراژدی و امید کویگلی نوشته شده:واربروگها که بخشی از امپراطوری روچیلدها را تشکیل میدهند در تامین هزینه های لازم برای به قدرت رسیدن ادولف هیتلر سهم بسزایی داشتند. صفحه ی 66 چاپ 92.
در اون کتاب دیگر اشاره ای به کمک بانک داران یهودی به هیتلر در خلال جنگ نکرده چون اصلا هیتلر با هر میزان پولی در وضع تحریم نمیتوانسته ارتش کلاسیکی به ابعادی بزرگ از دول غیر متفقین که فوق العاده کوچک و غیر صنعتی بوده اند و یا بازارهای بین المللی قاچاق اسلحه که ان موقع تقریبا وجود نداشت تغذیه نماید.

آیا استاد به شما گفته اند به این دلیل که در کتاب الن گاری نوشته شده واربورگها به قدرت گرفتن هیتلر کمک مالی کرده اند پس نتیجه میگیریم هیتلر دست نشانده یهودیت بوده.

این منطقی و در تناسب با شیوهای تحقیقی استاد به نظر نمیرسد.


اگر من نزد استاد بودم از او میپرسیدم چگونه به این دست یافته ای که اسنادی که کویگلی در این موضوع به آن اشاره کرده اند را صحیح تشخیص میدهید؟
در حالی به داعش که انبوهی اسناد فاش شده محرمانه مثل سایت ویکی لیکس میگوید توسط سازمان اطلاعات سیا ساخته شده است را بی اعتبار و جعلی میدانی؟

در ضمن استاد تا قبل از اظهار نظر صریحشان در مورد هیتلر کتاب الن گاری را خیلی قبل تر خوانده بودند ولی همیشه میگفتند ابتلا به پارکینسون هیتلر قطعی است ولی هنوز یهوری ستیز بودنش مشخص نیست تا اینکه چند ماه پیش در کامنتی هیتلر را یهودی معرفی کردند و در جواب تقاضای من برای توضیح بیشتر کتاب ویلیام شایرر را که اولین واضع نظریه ی ساختن صابون از چربی یهودیها توسط نازی ها و خیلی شوخی های شبیه آن بود معرفی نمودند.کتابی که هر کتاب خوانی در دوره نوجوانی ان را خوانده اما چرا استاد نتیجه گیری اخیرش در مورد هیتلر این کتاب شده که یقینن ده ها سال پیش استاد باید ان را خوانده باشد؟
ایا ان کامنت که استاد کتاب ویلیام شایرر را به من توصیه کرد شما بودید یا استاد پورپیرار؟

با تشکر فراوان از جناب عالی .

خیر من نبودم. من خودم آن کتاب را مطاله نکرده ام. این کامنتی را هم که شما می فرمایید به یاد نمی آورم.

abbas یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 07:13 ق.ظ

http://2.bp.blogspot.com/-RvKf56ilQD4/VhkNQScz1XI/AAAAAAABcuM/X1PPRlvg4WM/s1600/Persepolis_04.jpg

ناصر یکشنبه 8 آذر 1394 ساعت 05:24 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
خانم ننا ، درجواب یکى از کامنتهاى أخیر نوشته بوده اید که استاد رحمت الله علیه ، گفته بودند که کلمه زنا از نظر خدا دقیقا مشخص نیست . اما آیاتى که در قرآن در حول و حوش اینگونه اعمال و رفتارها نازل شده ، مى توان کلمه زنا را مشخص کرد که به چه منظور بکار رفته است و از جمله مصادیق داستان حضرت یوسف با زن عزیز مصر که خداوند کار زن عزیز مصر را فحشاء نامید و در جاى دیگر فواحش را چه پنهان و چه آشکار را حرام دانسته، و در جاى دیگر مى فرمایند و لا تقربوا الزنا إنه فاحشةً و ساء سبیلاً . مسأله دیگرى که قبلا مطرح کردم و متاسفانه جواب ندادید مسأله غلبه بر مرگ و جاودانگى زندگى است ، آیا روز قیامت و بعث و حشر ونفخ در صور و بیدار شدن مردگان براى حساب وبهشت و جهنم وخاموش شدن آفتاب و بررخ و غیره را چگونه توجیه مى شود و تکلیف مردگان بعداز غلبه بر عوامل پیرى و مرگ چیست ؟

ناصر دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت 02:58 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
از جواب دادن کامنت سپاسگذارم . مؤید باشید .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 09:51 ق.ظ

خدا نکند بشر بر پدیده مرگ غلبه کند که البته طبق متن قرآن کریم قبل از وقوع قیامت همانهایی هم که آنزمان زنده اند به یکباره خواهند مرد و بعد فیلم زندگی تمام می شود. اما اگر بشر بر مرگ غلبه کند آنگاه زورمندان همیشه حاکم و مستضعفان همیشه مستضعف می ماندند. حسن جهان کنونی در این است که به قولا دور گردون است گهی پشت به زین و گهی زین به پشت!
اکنون که همه به پیرشدن و مرگ واقفند و داعیه دین هم دارند در دنیا طلبی به هر قیمتی اینهمه حریسند وای به حل روزی که به جاوانگیشن ایمن پیدا کنند آنوقت چه بر سر زیردستان خواهند آورد؟!
در مورد ازدواج هم مانند سایر مقوله های فرهنگ بشری معلوم نیست که درست باشد و چه بسا بشر مذبوحانه در قرن آینده به فرهنگ سنتی خود برگردد چنانچه الن خود واقف شده بکه با گسترش صنعت آب و هوای زمین را خراب و در حال نابودی حیات بر روی زمین است!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 09:55 ق.ظ

اگه دوست دختر خوبه تکلیف کلام قرآن کریم که می فرماید «ولا متخذان اخدان» چیست؟!

بحث خوب و بد نیست. اسلام و شمشیر 46 را یک بار با دقت بخوانید.

ن.م پنج‌شنبه 12 آذر 1394 ساعت 11:01 ق.ظ

جناب شعیب یا عیسو!.
ضمن عرض تعجب!
من به هیچوجه نه جنابعالی را می شناسم و نه ضرورتی به دانستن کوچکترین موردی در خصوص شما احساس می کنم.
اشتباه و غلط به عرض رسانده اند.
موفق باشید

ن.م پنج‌شنبه 12 آذر 1394 ساعت 11:10 ق.ظ

خانم ننا شما ایمیل و آی-پی مرا مدتهاست که می دانید. می بینم که فرد ی با نام من پیام گذاشته و شما آنرا درج فرمودید!!

شرمنده. به آی پی شما دقت نکردم. ولی در این وبلاگ از این اتفاقات زیاد می افتد. عده ای چه سهوی و چه از روی شیطنت با اسامی مورد استفاده شده توسط دیگران کامنت می گذارند. خودتان را به خاطر این جور مسائل ناراحت نکنید.

عیسو جمعه 13 آذر 1394 ساعت 11:49 ب.ظ

با عرض تعجب ! بجای من فکر کنم اونو باید خطاب قرار میدادید و توضیح میخواستی جناب رییس جمهور ن م.
در ضمن از کسی نخواستم مرا بشناسد.
کسی با اسمی شبیه به شما احوال مرا جویا شده و من جوابش داده ام.

با عرض تحیر.

آقای عیسو لطفا این بحث رو همین جا خاتمه دهید.

opal دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 11:02 ب.ظ

خانم ننا عدم درج نوشته های من که کاملا با موضوع داستان حیات مرتبط است جای تعجب داره .

opal چهارشنبه 2 دی 1394 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام . خانم ننا نظر استاد در مورد نظریه داروین چی بود ؟ چون به نظر من فرضیه از توضیح نحوه بوجود آمدن سلول و DNA و ...... عاجزه .

بی نام چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 09:34 ق.ظ

جناب اوپال نظریه داروین مبتنی بر یک اصل است و اون تکامل است در کلیت نظام آفرینش وحاصل این تغییرات تکاملی تک گونه انسانی یه ساکن بر زمین است .در این راستا می توان از نظریه دینکن آلمانی نام برد که بر دو اصل استوار است آمیزش موجوداتی که به زمین آمده اند و موجود دو پای روی زمین ومحصول این آمیزش تک گونه انسانی یه موجود بر روی زمین است.نظریه استاد نیز علیرغم هبوط آدم به زمین به مثابه یک موجود فرا زمینی سه گونه متفاوت و متمایز از انسان هوشمند ,علیرغم آمیزش ؛در کنار هم و هم زمان معرفی می شود.قاعدتا نظریه استاد با نظریه داروین تشابه منطقی ندارد.و تا حدی با نظریه دینکن نزدیک تر است.

وهاب سه‌شنبه 24 مرداد 1396 ساعت 08:16 ب.ظ

به نظر بنده و نتیجه‌گیری که از یادداشتهای استاد مرحوم کردم،«آدم »آفریده دست خدا و پیامبران و رسولان از ذریه جناب آمدند و «انسان»محصول تکامل،البته با اذن خدا و در نهایت «بشر»،به مجموع این دو و در حالت عام،در قرآن خطاب شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد