حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

داستان حیات 10

عنوان بشر در قرآن عظیم لفظ و لغتی است که بیش تر به صفت می ماند و غالبا خطابی برای جماعت و افرادی از میان عوام است، در متن آیات مربوطه اشاره به بنی بشر نرفته، چون انسان با خصوصیات گوناگون گفته نشده و تنها کاربرد تمثیلی دارد. بشر در قران عنصری بی موضع، بدون توصیفات فرهنگی و بیش از همه ناظر و غوغاگری از میان عوام است.


فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَ‌اکَ إِلَّا بَشَرً‌ا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَ‌اکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَ‌اذِلُنَا بَادِیَ الرَّ‌أْیِ وَ مَا نَرَ‌ىٰ لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ﴿هود: ٢٧﴾ پس، سران کافر قومش، گفتند: ما تو را جز بشرى مثل خود و آن هم از میان اراذل نمى‌بینیم، که نسنجیده تو را پیروى کرده باشد. شما را بر ما امتیازى نیست، بلکه دروغگو یانید.


این جا دشمنان و مخالفان نوح نبی اند که به قصد تخفیف او را بشری مانند دیگران می خوانند، فضل و امتیازی برای او قائل نمی شوند و دروغ گو لقب می دهند.


قَالَتْ رَ‌بِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ‌ قَالَ کَذَٰلِکِ اللَّـهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرً‌ا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ﴿آل عمران: ٤٧﴾ [مریم‌ گفت: پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنکه دست بشرى به من نرسیده است؟ گفت: چنین است پروردگار، هر چه بخواهد مى‌آفریند و چون به کارى فرمان دهد، فقط مى‌گوید: بشو؛ پس مى‌شود.


در این جا هم توجه مریم در ذکر نام بشر و نه آدم و انسان فضایی گسترده و عامیانه تر برای رد وقوع آن رخ داد فراهم می کند.


مَا کَانَ لِبَشَرٍ‌ أَن یُؤْتِیَهُ اللَّـهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰکِن کُونُوا رَ‌بَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَ بِمَا کُنتُمْ تَدْرُ‌سُونَ ﴿آل عمران: ٧٩﴾ هیچ بشرى را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبرى بدهد؛ سپس او به مردم بگوید: به جاى خدا، بندگان من باشید.


اگر نتوانیم به سبب انتخاب این نهی با خطاب بشر برسیم، پس شاید عناد کنیم که آدم و یا انسان اجازه چنین ادعایی را داشته اند.

    

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِ‌هِنَّ أَرْ‌سَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُ‌جْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَ‌أَیْنَهُ أَکْبَرْ‌نَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّـهِ مَا هَـٰذَا بَشَرً‌ا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِ‌یمٌ ﴿یوسف: ٣١﴾ پس چون از مکرشان اطلاع یافت، محفلی برساخت و نزد آنان فرستاد، به هر یک از آنان کاردى داد و گفت: بر آنان ظاهر شو. پس چون او را دیدند، وى را بس شگرف یافتند و دستهاى خود را بریدند و گفتند: پناه بر خدا، این نه بشر، که جز فرشته‌اى بزرگوار نیست.


بدین ترتیب آیه حتی احتمال وجاهت کثیر بر بشر را نمی دهد و خلقت انگشت نما را برازنده فرشتگان می داند. در این جا هم لفظ بشر همان اشاره عام بدون آن تعارفات و تشریفاتی است که بر ادم و انسان متوجه بود.


قَالَتْ رُ‌سُلُهُمْ أَفِی اللَّـهِ شَکٌّ فَاطِرِ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ‌ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَ‌کُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا تُرِ‌یدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿ابراهیم: ١٠﴾ پیامبرانشان گفتند: مگر در باره خداوند خالق آسمان ها و زمین تردید دارید که تا پاره‌اى از گناهانتان را ببخشاید و تا زمانِ معینى شما را مهلت دهد. گفتند: شما جز بشرى مانند ما نیستید و مى‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان مى‌پرستیدند باز دارید. پس براى ما حجّتى آشکار بیاورید


این جا هم بشر یکی از میان دیگران است و گمان نمی رود توان و صلاحیت ادعای رسالت داشته باشد و مورد وثوق قرار نمی گیرد مگر با نمایش معجزه ای که بتواند او را از صف عوام بیرون برد. 


وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ‌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَـٰذَا لِسَانٌ عَرَ‌بِیٌّ مُّبِینٌ ﴿النحل: ١٠٣﴾ مى‌دانیم که مى‌ گویند: جز این نیست که از بشرى مى‌آموزد. زبان کسى که نسبت مى‌دهند عجمی است و این به زبان عربى روشن است.

در این آیه حتی زبان بشر گنگ خوانده می شود که قدرت بیان و گفتار زبان عرب را ندارد. این پروسه ندیده گرفتن و تذکر ندادن مشخصات و ویژگی های بشر، در تمام دیگر آیات مربوطه نیز دنبال می شود. 


أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُ‌فٍ أَوْ تَرْ‌قَىٰ فِی السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُ‌قِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَّقْرَ‌ؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَ‌بِّی هَلْ کُنتُ إِلَّا بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿الإسراء: ٩٣﴾ یا خانه‌اى از طلا داشته باشی یا به آسمان بجهی تا کتابى نازل کنى که آن را بخوانیم. بگو: پاک است پروردگارم، آیا جز بشرى به رسالت رسیده ام؟


وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّـهُ بَشَرً‌ا رَّ‌سُولًا ﴿الإسراء: ٩٤﴾ و مردم به هدایت و ایمان نگرویدند، جز این که می گفتند: آیا خدا بشرى را به سِمَت رسول مبعوث کرده است؟


قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ‌ مِّثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُکُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْ‌جُو لِقَاءَ رَ‌بِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِ‌کْ بِعِبَادَةِ رَ‌بِّهِ أَحَدًا ﴿الکهف: ١١٠﴾ بگو من هم مِثل شما بشرم که به من وحى مى‌شود. خداى شما یگانه است. پس هرکس به لقاى پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نداند.


وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا وَکَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَ‌ةِ وَأَتْرَ‌فْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَ‌بُ مِمَّا تَشْرَ‌بُونَ ﴿المؤمنون: ٣٣﴾ و اشراف قومش که کافر شده، و دیدار آخرت را دروغ می پنداشتند و در دنیا آنان را مرفّه کرده بودیم گفتند: جز بشرى چون شما نیست :از آنچه مى‌خورید، مى‌خورد؛ و از آنچه مى‌نوشید، مى‌نوشد.


وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرً‌ا مِّثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذًا لَّخَاسِرُ‌ونَ ﴿المؤمنون: ٣٤﴾ و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت کنید در آن صورت قطعاً زیانکار خواهید بود.


فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَ‌یْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴿المؤمنون: ٤٧﴾ پس گفتند: آیا به دو بشر مثل خود ما و طایفه آنها بندگان مان اند ایمان بیاوریم.


وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿الشعراء: ١٨٦﴾ و تو جز بشرى مانند ما [بیش‌] نیستى، و قطعاً تو را از دروغگویان مى‌دانیم

 

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَ‌ابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ‌ تَنتَشِرُ‌ونَ ﴿الروم: ٢٠﴾ و از نشانه‌هاى او این که شما را از خاک آفرید؛ پس بناگاه شما بشرى هر سو پراکنده شدید.


قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ‌ مِّثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُکُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُ‌وهُ وَوَیْلٌ لِّلْمُشْرِ‌کِینَ ﴿فصلت: ٦﴾ بگو: من، بشرى چون شمایم، جز اینکه به من وحى مى‌شود که خداى شما خدایى یگانه است. پس مستقیماً به سوى او بشتابید و از او آمرزش بخواهید. و واى بر مشرکان.


وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ‌ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَ‌اءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْ‌سِلَ رَ‌سُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ﴿الشورى: ٥١﴾ و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز وحى یا از فراسوى حجابى، یا فرستاده‌اى تا به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید. آرى، اوست بلندمرتبه سنجیده‌کار.


فَقَالُوا أَبَشَرً‌ا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ‌ ﴿القمر: ٢٤﴾ و گفتند: آیا بشرى از خودمان را پیروى کنیم؟ در این صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهیم بود


إِنْ هَـٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ‌ ﴿المدثر: ٢٥﴾ این غیر از سخن بشر نیست


نَذِیرً‌ا لِّلْبَشَرِ‌ ﴿المدثر: ٣٦﴾ هشداردهنده بشر است.


ایا این نام گذاری های گوناگون در قرآن مبین برای امر خلقت با داستان حیات مرتبط است؟ (ادامه دارد)

نظرات 24 + ارسال نظر
خواننده همیشگی یکشنبه 9 فروردین 1394 ساعت 08:34 ب.ظ

استاد در منطقه غوغایی به پاست و بسیاری از سایتها اینها را نشانه های آخر الزمان می دانند، آیا یهودیان هم هراسانند که روایت هایی که بیشترشان را خودشان ساخته اند دامنگیر خودشان شود؟
در قرآن هم آخر الزمان به صراحت نیامده ولی گفته شده که زمین به بندگان صالح می رسد.
نظر شما چیست؟

جاسم کعبی سه‌شنبه 11 فروردین 1394 ساعت 07:20 ب.ظ

خود مقاله رو نذاشتم
چونکه.....
..................
http://almezmaah.com/persian/news-view-139.html

باز نشد.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 فروردین 1394 ساعت 09:30 ب.ظ

به حق صدق قرآن مبین خداوند شما را محافظت بفرماید که بهترین برداشتهای ممکن را از معانی کلام الله به ساده ترین زبان به بشر میفهمانید.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 فروردین 1394 ساعت 11:51 ب.ظ

استاد در یک نظر فرمودید: «لقب و نسبتی که قرآن متوجه پیامبر اعظم نموده، بشری چون یکی از مردم است و از ذریه آدم نیست.»

و در نظری دیگر و در تناقض کامل با برداشت فوق نوشتید: «مهم ترین مطلب ظهور رسولان و پیامبران تنها از میان ذریه آدم است.»

اگر زحمتی نیست لطفا توضیح بفرمایید که طبق فرموده قرآن یا از نظر شما بالاخره پیامبر اسلام به عنوان یکی از پیامبران از ذریه آدم هست یا نیست.

دوباره بخوانید تا مطلب را دریابید. قرآن مبارک با صراحت تمام جواب شما را داده است.

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 12:06 ق.ظ

استاد در مورد ماموتها دو نکته به ذهن میرسد: نکته اول : پیدا شدن اجساد سالم مانده ماموت ها یا بقول شما فیلها در قطب مانند پیدا شدن فسیل دایناسورها در نقاط مختلف فقط نشان دهنده یک چیز است و آن اینکه ماموت ها در مقطع زمانی مرگشان در قطب بودند و در همانجا مردند یا یخ زدند. حال اینکه ماموتها در قطب چه می خوردند و چه می کردند و چرا سر از آنجا درآوردند و یا در زمان حیات آنها قطب اساسا قطب نبوده و بعدا قطب شده و ماموت ها را به کام سرما کشانده و سئوالات متعدد دیگر مسائل دیگری است که باید جداگانه مورد مطالعه قرار گیرند . اما هیچ کدام این سئوالات نمی توانند وجود ماموت ها در قطب را با توجه به یافت شدن بقابای آنها در قطب رد کند ، مگر اینکه با دلایل مستند مدعی شویم این بقایا ساختگی و مجعول می باشند و یا توسط عاملی خارجی به قطب منتقل گردیدند .

و نکته دوم : شما مدعی شدید که ماموتها ساخته زمین شناسان هستند و وجود خارجی نداشتند و بقایای پیدا شده آنها را متعلق به فیلها دانستید . اما حداقل بقایای همین ماموتی که در سیبری پیدا شده و عکس های آن را دوستان گذاشتند ، نشان می دهد که واقعا ماموتها با فیل ها فرقهای اساسی داشتند از جمله از نظر جثه ، از نظر پشم داشتن که می تواند زندگی در سرمای سیبری را توجیه کند ، از نظر فرماسیون بدن که از فیلها کمی خمیده تر و درشتر هستند و تفاوتهای کوچک و بزرگ دیگر که همگی وجود ماموتها را منطقی نشان میدهند و اینکه آنها از نظر ظاهر با فیلها فرق داشتند .

آسمان و ریسمان بافی و پشم چسبانی خیالی بر بدن بچه فیل پاسخ این پرسش نیست که ماموت های ذهنی شما در یخ بندان قطب چه می خورده اند؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 12:22 ق.ظ

استاد بزرگوار؛ واقعا خداوند خود پاداشتان بدهد.که ما از تشکر عاجزیم.کتاب سترگ و نورانی اسلام و شمشیر؛ و اینک این یادداشتها که سؤالات هر جوینده ای را به بهترین نحو پاسخ گفته و ذهن را از قالبهای پوسیده رها می کنید.

جاسم کعبی چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 03:19 ق.ظ

استاد به ایمیل تون فرستادم
اون چیزی که خوندم با اون چیزی که توی ذهنم بود زمین تا اسمون تفاوت داشت

یکی چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 11:06 ق.ظ

دوست قدیمی .
ایمیلی از شما نرسیده است. دوباره بفرستید.

یک دوست قدیمی چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 02:14 ب.ظ

جناب یکی دوباره فرستادم ایمیلتون که تغییر نکرده؟

دانشجوی دکتری زبانهای باستانی چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 05:00 ب.ظ

استاد داشتم کتیبه های فارسی باستان رو می خوندم برخی از سطرهاش از ااوستا کپی شده

مثلا
توی تیشتر یشت آمده به سرزمین های آریایی سپاه دشمن و قحطی و بیماری نه آید

یا توی فروردین یشت نام یکی از دشمنان دین زرتشت گئوماته است

یا توی کتیبه شاپور با کتیبه داریوش سطری مشابه هست هردو گفته اند ما کم نوشتیم تا فکر نکنید دروغ گفتیم

استاد به نظرتون علت این شباهت چیه

کتیبه های ایران و شرق میانه تماما نونوشته است و عمری حد اگثر 150 ساله دارند.

عادل سوارى پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 12:43 ق.ظ

باسلام خدمت استاد من امشب مبلغ ناقابل دومیلیون ریال به حساب صندوق واریز نمودم

ممنون.

حنیف پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 02:12 ق.ظ

استاد
جرزنی های این فرد در مورد ماموت های موهوم آدم را یاد جرزنی های او در مورد گردش خون و دمای ثابت بدن می اندازد.
بدرستی تشخیص دادید که همان موومان است.

هیوا پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 02:47 ق.ظ

استاد با سلام
معانی لغوی انسان،آدم، بشر و ناس برایتان مشخص است؟

به معنای انسان، آدم، بشر و ناس است.

Saeed پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 10:51 ق.ظ

http://www.tabnak.ir/fa/news/487181/%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%AC%D8%B1%DB%8C

هیوا پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 01:30 ب.ظ

سلام بر استاد عزیز
مگر ما در زبان فارسی لغات لغات مورد اشاره را در معانی قرآنی بکار میبریم تا معانی آنها همان لغات باشد! میدانید که لغت عرب یک لغت اشتقاقی است و لابد از ماده« ن ا س» ،«ب ش ر» ، « ا د م » لغات دیگری ساخته اند که برای وضوح معنایی بکار می آیند.

خوب، منظور؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام
متاسفانه چنان اسرائیلیات در مغز و جان ما مسلمانان رسوخ کرده است که قرآن را بدون وجود احادیث و روایات و تفسرهای مختلف غیرقابل فهم می دانند! البته نادانی و تعصب بسیاری تنها راه فرار را در برچسب زدن می دانند! مثلا می گویند تا وهابی شدی و حرف های تو دقیقا نظرات وهابی هاست!! چطور می توان با این جماعت به بحث نشست زمانی که قرآن را با حاشیه های متععد قابل فهم می دانند؟!

Aydın پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 03:32 ب.ظ http://biryol-az.blogsky.com

با سلام

در حال تدوین بخش هایی از مصاحبه های شخصی با استاد از حوالی سال های 87 تا اسفند سال 93 هستیم. اگر دوستان عکس هایی انفرادی از استاد دارند برای بنده ارسال نمایند. مطالب بسیار جالبی در این گفتگو ها مطرح شده است که امیدوارد مورد استفاده قرار بگیرد.

biryol.az@gmail .com

با تشکر

هیوا پنج‌شنبه 13 فروردین 1394 ساعت 09:39 ب.ظ

استاد عزیز
با سلام
« انام » که لغتی قرآنی است و یکبار بکار رفته است به معنای « موجودات » است؟

جاسم کعبی جمعه 14 فروردین 1394 ساعت 02:48 ق.ظ

استاد خبرو داشته باش!!!!!!!! 13 فروردین دیروز
................
«همان روزی که "میخائیل رمضان" بدل صدام حسین اعدام شده بود، دیکتاتور عراق توسط نیروهای روسی به خارج از عراق انتقال داده شد. صدام به همراه دخترش "رغد" روز مراسم تدفین، به یمن گریخت.»



"عماریون"- روزنامه "الدیار" نوشت: «پایگاه "إنتلجنسی" که ویژه موضوعات اطلاعات امنیتی است به نقل از "ایریک دانلو" مامور سابق سازمان سیا خبر داده که صدام حسین دیکتاتور عراق زنده است و در منطقه "میکراس" جنوب یمن به سر می برد.»

این روزنامه لبنانی در ادامه نوشت: «این پایگاه اطلاعاتی ادعا کرده که همان روزی که "میخائیل رمضان" بدل صدام حسین اعدام شده بود، دیکتاتور عراق توسط نیروهای روسی به خارج از عراق انتقال داده شد. صدام به همراه دخترش "رغد" روز مراسم تدفین، به یمن گریخت.»

این پایگاه اطلاعاتی در ادامه ادعا کرد: «حوثی ها محل استقرار صدام را پیدا کرده و به ایران هم اطلاع داده اند.»

شایان ذکر است پایگاه مصری "الفجر" نیز این خبر را منتشر کرده است.
.................................
http://tnews.ir/news/EA7839433223.html?h=1#

زنده کردن مرده ها از معجرات دوران ما و با ورد خوانی سازمان های اطلاعاتی میسر شده است.
صدام و هیتلر و بن لادن و غیره....

جاسم کعبی جمعه 14 فروردین 1394 ساعت 03:16 ق.ظ

به هنگام فریب عالم گیر، گفتن حقیقت، حرکتی انقلابی است. «جورج اورول» In a time of universal deceit - telling the truth is a revolutionary act. George Orwell
اینم تقدیم به استاد عزیزم

جاسم کعبی جمعه 14 فروردین 1394 ساعت 03:32 ق.ظ

http://www.tabnak.ir/fa/news/487176/
.............................
انصافا این مفت خورای فرهنگستان ول کن نیستن هر سال یه بهانه ای برای هپولی هپو کردن پول ملت پیدا میکنن !!!
خداااااااااااااااااااااااااااااااااا

همان حکایت نقش ایوان است.

مفلح اسماعیلی جمعه 14 فروردین 1394 ساعت 09:57 ق.ظ

باسلام به استاد بزرگوار
لطفا نظرخودرا درمورد توافق هسته ای ایران وکشورهای بزرگ جامع ومختصر بیان بفرمایید

اطلاعی از بیانیه نهایی ندارم.

[ بدون نام ] جمعه 14 فروردین 1394 ساعت 11:37 ب.ظ

در طب سنتی انسان به چهار گروه تقسیم میشود. دموی(گرم و تر و از جنس هوا) - سوداوی(سرد و خشک و از جنس خاک)- صفراووی (گرم و خشک و از جنس آتش) - بلغمی (سرد و تر و از جنس آب)

و جالبه که بر اساس تحقیات آقای دکتر ابوالحبیب انسانه عمدتا به چهار گروه خونی عمده تقسیم میشوند که در کتاب شناخت طبایع ایشان به طور مفصل توضیح دا ده شده. خلاصه مطلب که انسانها از دید ایشان 4 دسته و از دنیایی متفاوتند!!!

استاد با مدخل جدیدتان (داستان حیات ) میشود این موضوع را ارتباطی باهاش برقرار کرد؟

گمان نمی کنم.

عیسو شنبه 15 فروردین 1394 ساعت 08:35 ق.ظ

استاد یه سوال بی ارتباط به موضوع مقاله داشتم غالب مورخین اتفاق نظر دارند که دولت روسیه شوروی در دوران استالین اقداماتی قساوت آمیز ولی لازم برای حیات سیستم انجام داد اما نظرشان در مورد امار کشتار چه آنی و چه مرگ ناشی از کار در اردوگاه ها بین چند میلیون تا 60 میلیون متفاوت است حال اعتقاد به چه عددی منطقی تر به نظر میرسد؟

چه تفاوتی می کند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد