هواخوری ۱۷
لطفا حتما بخوانید روزی به کار می آیدشرافت از دست رفته ی پزشکیحدود دو ماه پیش نیمههای شب، یکی از بستگانم مشکلی براش پیش آمد و رفت اورژانس. و متخصص قلب تجویز کرد: آنژیوگرافی.نتیجه: 20 درصد گرفتگی قلبی. تجویز: درمان دارویی.
چند هفته گذشت و قرعهی کار به نام پدر و مادر خودم افتاد.تجویز: آنژیوگرافی.
تنها شانس ما این بود که پسرخالهام از آمریکا آمده بود ایران. نسخه ها رو دید و گفت «مشکل که دارد، ولی چرا آنژیوگرافی؟ توی ایران مگر سیتیآنژیو ندارید؟». این اصطلاح جدید ِنجاتبخش را پی گرفتیم و رسیدیم به بیمارستان قلب و دی و بیمارستان امام خمینی. آمار گرفتیم از اینطرف و آنطرف که فرقاش را ببینیم با آنژیوگرافی، که پزشکهای قلب همگی گفتند «به دقت آنژیوگرافی نیست، نکند گول بخورید ها!».
حالا حسن سیتیآنژیو این بود که تیغ نمیزدند رگ کشاله را پاره کنند و یک دوربین بفرستند توی رگها. یعنی خون نمیپاشید تا سقف اتاق آنژیوگرافی. بعد هم یک کیسهی شن نمیگذاشتند روی پای آدم که خون نزند بیرون. یک مادهی رادیواکتیو تزریق میشد و با یک دستگاه شبیه امآرآی همان کار انجام میشد. بدون هیچ ترس و اضطرابی. بدون ریختن یک قطره خون.
فقط گیر کردهبودیم سر آن «به دقت آنژیوگرافی نیست، گول نخورید ها».
حالت واضح و مشترکی که توی چشمهای همهی آن متخصصین قلب دیدم «جاخوردن بود». نمیدانستند از کجا فهمیدهایم اسم سیتیآنژیو را. به پدرم گفتم بیشتر مشورت کند، که بوی پول دارم حس میکنم!! . تحقیق انجام شد و نتیجه جالب بود. «سیتی آنژیو» نه تنها دقتاش کمتر از آنژیو نبود، که مقایسهشان شبیه بود به مقایسهی فلاپیدیسک و دیویدی. تفاوت تکنولوژیها بالای بیستسال بود.دلمان قرص شد و هردوشان جمعا با هزینهای حدود هشتصدهزار تومان سیتیآنژیو را انجام دادند و شکر خدا مجموع گرفتگی هردوشان روی هم 20 درصد هم نبود. آن شرافت گمشده کجاست؟
عرض میکنم.
هزینهی آنژیوگرافی (که تیغ دارد و ترس و خون) حدود یک تا یکونیم میلیون تومان برای هر نفر است ، و هزینهی سیتیآنژیو حدود چهارصدهزار تومان.
زمانی که صرف آنژیوگرافی میشود با احتساب یک تا دو شب بستری بودن بعد از آن (جدای از وقتهای پذیرش و نوبتدهی و...) حدود دو روز است، و وقتی که صرف سیتیآنژیو میشود (باز هم جدای از پذیرش و نوبتدهی و...) حدود نیمساعت. ترس و اضطرابشان را هم مقایسه نکنم که لابد میدانید.پس گیر این پزشکهای متخصص قلب کجاست؟
مشکل خیلی پیچیده نیست. آنژیوگرافی را فقط متخصص قلبی که دورهی مخصوص آنژیوگرافی را دیدهباشد میتواند انجام بدهد، ولی سیتیآنژیو را یک رادیولوژیست (که البته او هم باید دوره دیدهباشد) میتواند انجام دهد. یعنی انحصار آنژیوگرافی دست صنف خودشان است و انحصار سیتیآنژیو دست دیگران. چون طبیعتا یک مرکز پزشکی ترجیح میدهد برای انجام کاری مشابه، حقوق خیلی کمتر یک رادیولوژیست را بدهد تا حقوق بالای یک متخصص قلب را.
خوب تجارت کثیف متخصصین قلب (که فرق میکند با جراح قلب) را که میبینید،اما حالا عمق فاجعه کجاست؟
عمق فاجعه اینجاست که این جماعت نخورده و ندار نیستند. هشتشان گرو نهشان نیست. خیلی راحت میتوانند ماهی شش هفت میلیون تومان دربیاورند (وخیلی هم بیشتر از اینها). اما باز گداصفتانه چشمشان دنبال درصدی است که از هر آنژیوگرافی بهجیب میزنند، بیاینکه به فکر سلامتی و راحتی بیمار باشند. حتی گستاخی و دزدی (که اتفاقا حقیقت معنای دزدی همینجاست) را بهحدی میرسانند که تمام تلاششان را بهکار میگیرند برای پشیمان کردن بیمار از دستیابی به راه تشخیص جدیدتر و کمهزینهتر و آسانتر، تازه اگر بگذریم از هماهنگیهای پلیدشان برای «ناشناخته ماندن» این تکنولوژی.
بعد از پدر و مادرم داییم هم رفت سراغ چکآپ. ده سال پیش آنژیوگرافی کردهبود و حالا باید دوباره تست ورزش میداد. مشکل داشت تستاش.تجویز:آنژیوگرافی.پیش چهار-پنجتا از بهترین متخصصین قلب تهران رفت (که اگر هر شخصی فکر میکند صداش به جایی میرسد خواست اسامی را بهاش میدهم) و همه گفتند آنژیوگرافی. آنقدر چربزبانی و بازاریابی کرده بودند برایش که ما هرچه میگفتیم بیا اول برو سیتیآنژیو، -با اینکه میترسید از آنژیوگرافی- قبول نمیکرد و استدلال پزشک را پذیرفتهبود به این توجیه که اگر رگاش گرفتهبود همانجا یکباره برایش بالن میزنند یا استنت میگذارند و چه و چه. تاکید هم کردهبودند «اورژانسی»ست و حتا از سفر با ماشین یا هواپیما یا هر وسیلهی دیگری منعاش کردهبودند و نوبت اضطراری هم بهش دادهبودند «همین فردا صبح».به هر زحمتی بود راضیش کردیم برود سیتیآنژیو و رفت و نتیجه: گرفتگی جزیی.
درمان: یکی دوتا قرص فقط.
این فریاد را کجا باید زد؟ به کی باید گفت پزشکهای مملکت تبدیلشدهاند به حسابهای بانکی ناطق؟ جالبی قضیه میدانید کجاست؟ کمی بیشتر تحقیق کردیم، قیمت دستگاه سیتیآنژیو کمتر از سهمیلیون دلار است. پولی که یعنی هیچ! ولی فقط سهتا توی ایران داریم. چرا؟ چرا؟ چون آنها که باید تایید کنند خودشان متخصص قلباند و بازارشان بهخطر میافتد.
.
«... سوگند یاد میکنم که: از تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم...»
بگذارید این پیام در راه خود گره گشای مشکل مردم گردد.
سلام. در این صورت وجود ویروسها و باکتریها و میکروبهایی که از طریق خاک (مثلا بیماری کشنده کزاز) منتقل می شوند، چه خواهد شد؟
شاید هم خداوند کم تر از قاطبه پزشکان امروزین
که گروهی از انان مشغول خرید و فروش اعضای بدن کودکان دزدیده شده اند، از مقوله بهداشت
بی خبر بوده است. سعی کن برای سدوالات پاسخی بیابی که از ۱۳۸۰ تاکنون و با عرضه به لااقل ۳۰ پزشک اشنا و غریبه جوابی نشنیده ام.
http://fa.wikipedia.org/wiki/سی_تی_آنژیوگرافی
http://en.wikipedia.org/wiki/Computed_tomography_angiography
سلام استاد
ممنونم که به این مطلب پرداختید
برای باز کردن رگها نه نیازی به انزیوگرافی هست نه سیتی انژیو
با آنزیم درمانی(لیمو و عسل و زنجفیل و سیر و ..) و ترکیبی ساده بسیار بسیار راحت تر درمان میشود حتی زخمهای داخلی بدن (فیبروز) و کیستها را براحتی با انزیم درمانی و یک رژیم سالم میتوان درمان کرد
سلام استاد
بابا این چه کاری بود با خط قرمز بی مقدمه یه چیز متفاوت در مورد قلب و آنژیوگرافی گذاشتی. ما که زهره ترک شدیم. تا اون متن قرمز رو تموم کردم مو به تنم سیخ شد.
ای خدا این پیرمرد رو تا حرفش رو تا آخر نزده برای ما نگه دار
البته اگه ممکنه این کامننت رو تایید نکنید.
چندی پیش به دلیل بروز لکه ها و جوش هایی بر پوست به یکی از نخبگان پزشکی پوست و مو در شیراز مراجعه کردم. تند و تند شروع کرد به دارو نوشتن. گفتم دکتر لااقل آن لکه ها را ببین. بعد که دارو ها را نوشت گفت خیلی خوب ببینم لکه ها را. بعد که دید گفتم دکتر این این شامپوها و صابون ها و پمادهایی که شما نوشته اید در واقع بر سطح پوست اثر می گذارد و ممکن است باعث ترمیم شود ولی علت این لک ها و جوش ها که ممکن است حساسیت ها و هورمون های داخلی باشد را برطرف نمی کند. گفت خیلی خوب بیا و برو این آزمایشات رو هم انجام بده. سرتون رو درد نیارم 75 هزارتومان پول دارو ها شد 125 هزارتومان هم پول ازمایش. از هیچ یک از آنها هم استفاده نکردم. با یک سری پرهیزهای غذایی خوب خوب شدم
تجویز دارو نشان نااشنایی پزشک با علت و پایه بیماری ها است. بدتر از همه این که داروها خود موجد بیماری اند که اگر خوردن ان را قطع کنید دچار همان بیماری می شوید، گمان می کنید که دارو کارسار بوده و در مقدار بیش تر مصرف می کنید.
علاوه بر این توضیحات شما خود داروسازان بین الملل انواع و اقسام بیماریها را تولید و آنگاه با فاصله زمانی کوتاهی داروی مهار کننده آنرا به بازار عرضه میکنند تا ملت ها را علاوه بر سرکیسه کردن از نظر جسمانی و عقلانی تضعیف و معتاد به داروهای کثافت خودشان کنند.
پزشکی و داروسازی امروز تجارتی متعفن است که بازار مصرف اصلی آن مردمان کشورهای ضعیف و بیچاره است/
باسمه تعالی
جناب پورپیرار گرامی. پدر اینجانب را همین پزشکها سالها گوشه نشین خانه کردند. 12 سال پیش پدرم در حالی که 55 سال داشت دچار پا درد شدید شد و وقتی به پزشک(یک پزشک معروف) مراجعه کردیم فورا دستور عمل جراحی داد. به چندین پزشک دیگر مراجعه کردیم و هر کدام از آنها ما را تشویق می کرد که پیش آنها عمل جراحی را انجام دهیم. عاقبت همان پزشک معروف عمل جراحی او را انجام داد. انجام عمل جراحی همان و 11 سال خانه نشینی پدر عزیزم همان. در حالی که قبل از عمل براحتی قدم میزد، کارهای روزمره اش را انجام می داد و به کارهایش می رسید اما بعد از آن عمل جراحی شوم، پدرم دیگر سلامتی خود را از دست داد و در حالی که قلبش مالامال از غصه آن عمل جراحی تلخ بود عاقبت سال گذشته از دنیا رفت و من که عاشق پدرم بودم همچنان مترصد زنگ تلفن که شاید او باشد که بپرسد چی شده بابا دیروز نیومدی طرفم یا اینکه از من بخواهد که برایش کوبیده یا مرغ بریان بخرم و باهم بنشینیم بخوریم و او سیر از مرغ بریان شود و من سیر نگاهش. متاسفانه تمام تلاشمان برای بازخواست قانونی آن پزشک نانجیب نیز ناکام ماند.
امروزه پزشکان و داروسازان شارلاتان سلامتی انسانها را نشانه رفته اند همانگونه که همدستان دیگرشان فکر و شعور و درک و تدبر و روح بلند انسانی را به کمینگاه شیاطین برده اند.
http://www.azerbaijanrugs.com/oldphotos/old-photographs-az.htm
ممنون اقای abbas. عالی بود و عکس اخر نشان می داد که سیمای کریه فقر و ناگزیزی در تمام جهان یکسان است.
با سلام
بعنوان یک پزشک صد در صد موافقم.
سلام
مادر بزرگ ما هم ۴ سال پیش یه تومور به اندازه یه گردو تو سرش پیدا شد...حالش هم وخیم!
هیچ وقت یادم نمیره که عاشورای ۸۷ که عکس های ام ار آی مادر بزرگو به یه پزشک حاذق نشون دادیم؛گفت: تا اربعین دوام نمیاره.
خلاصه به خاطر کهولت سنش بی خیال جراحی و دکتر رفتن شدیم...... نشون به اون نشون که مادر بزرگ ما هنوز زنده اس و حافظه اش عجیب قوی شده!!!!!!!! هر چند که خونه نشین شد. ولی خدا رو شکر که تا الان برامون نگه اش داشته.
پاینده باشید
استاد مادر من سالهاست که کار انرژی درمانی انجام میده . و من بارها به چشم خود دیده ام که دردها را بدون نیاز به تجهیزات پزشکی حتی قبل از اینکه خود مریض حس کنه متوجه میشه.
اینکه خداوند میگه من از روح خودم در وجود انسان ها دمیدم معنی اش اینه که روح همه ما از یک جنسه و میتونه به هم وصل بشه.
در ضمن با انجام تمرینات یوگا و مدیتیشن وقتی که به سلول های بدنت اکسیژن کافی برسونی بسیاری از مشکلات فیزیکی خودت رو میتونی درمان کنی.
و اصلا احتیاجی به پزشک و دارو نداری.
ولی متاسفانه اون چیزی که به عنوان علم در دانشگاه های ما تدریس میشه هدفش خارج کردن هر چه بیشتر بشر از مسیر زندگی طبیعیه.
"تاریخی که عکسهای تاریخی روایت میکنند یا نمیکنند/ علی محمد طرفداری "
مقاله ای در مورد تصاویر سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا
http://www.ical.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=10312:%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%DA%A9%D8%B3%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF-%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF/-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B7%D8%B1%D9%81%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&Itemid=9
جناب استاد مهدی. کتاب مشهوری به نام خاطرات همفر سال هاست در دست روشن فکران ایران می گردد و اخیرا چاپ بیست و سوم ان منتشر شده است. همفر می تویسد که در ۱۷۰۲ یعنی درست ۳۰۰ سال پیش برای اجزای ماموریت جاسوسی محوله از اداره مستعمرات انگلستان وارد بین النهرین شده و در صفخه ۵۳ خاطرات اش وصفی از مرقد امام علی در نجف دارد که خواندنی است:
«ارامگاهی با شکوه و عظمت است و مزین به انواع تزیینات زیبا و حرمی با تالارهای مجلل و گنبدی بزرگ از طلای ناب با دو مناره بلند از طلا. شیعیان همه روزه گروه گروه به زیارت مرقد علی می شتابند...»
آیا همفر قلابی برای بیان چنین وصفی از گنبد و گلدسته های طلایین مقبره نباید که نه ۳۰۰ سال بل ۵۰ سال پیش از نجف گذشته باشد. ایا علما و روشن فکران ما تا به این حد مستعد باور دروغ های یهود ساخته تا بیخ گوش تاریخ معاصرند و یا خود مامور دیگری برای حفظ و انتشار این گونه اباطیل ابله فریبند؟
با سلام
کامنت اول دقت کند که در حقیقت میکروبها، باکتری ها و ویروس ها انسان را بیمار نمی کنند، بلکه خداوند سبحان این موجودات را خلق کرده است تا انسان ها در سلامت کامل و بدون بیماری به زندگی خود ادامه دهند و از زندگی خود لذت ببرند. و ابن موجودات بر مبنای فطرت الهی خویش ادامه ی حیات می دهند و کاری به انسان ندارند. ان چیزی که انسان را بیمار میکند و در نهایت به کام مرگ می فرستد در حقیقت تضعیف سیستم ایمنی بدن انسان است، نه وجود میکروب ها و باکتری ها و ویروس ها.
اما جناب استاد جمشید خدادادی متخصص تغذیه قرانی می فرمایند که : علم طب برای این بیماری، راه های مختلفی دارد: برای افرادی که عروق کرونر انان تا حدودی گرفته شده، در عروق قلب وسیله ای به نام استند کار می گذارند، اما بیمارانی که عروق کرونر قلبی انها به مقدار زیادی گرفتگی دارد، روش بای پس را انجام می دهند. این لفراد تا اخر عمر باید تحت نظر پزشک باشند و دارو مصرف کنند.
ایشان می فرمایند که طب قرانی روش بسیار ساده و موثری برای این نوع بیماری ها دارد.
1) عصبی نشدن و حرص نخوردن و استرس نداشتن
2) استفاده نکردن از غذاهای ممنوع و مضر که عامل بسیاری از بیماری هاست.
3) استفاده نکردن از فراورده های حیوانی و گیاه خواری که دو تا سه ماه از رژیم غذایی 15روزه استفاده شود.
4) نوشیدن روزانه 6لیوان اب، در هر لیوان یم قاشق غذا خوری سرکه سیب افزوده و نیم ساعت قبل و دو و نیم ساعت بعد از غذا میل شود.
5) پیاده روی روزانه 3تا4کیلومتر، نرمش و ورزش سبک و نداشتن یبوست که به ام الامزاض معروف است.
6) بهتر است ازروغن های زیتون و کنجد استفاده شود.
7) هر لقمه غذا ، دو برابر تعداد دندانها جویده شود.
8) غذاهای خام گیاهی، سرکه سیب و ورزش و پیاده روی عامل مهمی است که چربی های رسوب کرده در دیواره عروق قلبی را به سرعت از بین می برد.
اما بهترین روش کمک به سیستم ایمنی و پیش گیری از بیماری ها، عمل کردن به موارد زیر است:
1) تا زمانی که گرسنه نشده اید، غذا میل نکنید.
2) دو لقمه قبل از سیر شدن دست از غذا بردارید.
3) شب هنگام خواب، اجابت مزاج کنید.
4) هنگام بیماری که بی اشتها شده اید، هیچ نوع عذایی را میل نکنید.
5) هنگام بیماری، هز عذایی را که هوس کردید، عکس ان غذا را میل کنید.
6) هنگامی که از نشاط خوبی برخوردارید، هر نوع عذایی را که هوس کردید به جز غذاهی ممنوع و مضر، می توانید میل کنید.
7) هر گاه لقمه ای که در دهان گذاشتید و احساسا خوبی نداشتید، ان غذا را میل نکنید تا اشتهای کامل به سراغتان بیاید.
اگر هر انسانی طبق طبع و مزاج خویش غذا میل کند، بیماری کمتر به سراغش خواهد امد.
فَرَءَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِى تَشرَبُونَ=آیا به آبى که مى نوشید اندیشیده اید؟
یَبَنى ءَادَمَ خُذُوا زِینَتَکمْ عِندَ کلِّ مَسجِدٍ وَ کلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ=اى فرزندان آدم ! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى دارد.
ثمَّ کلِى مِن کلِّ الثَّمَرَتِ فَاسلُکِى سبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یخْرُجُ مِن بُطونِهَا شرَابٌ مخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فى ذَلِک لاَیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ=سپس از تمام ثمرات تناول کن ، و راههائى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده به راحتى بپیما، از درون شکم آنها نوشیدنى خاصى خارج مى شود، به رنگهاى مختلف ، که در آن شفاى مردم است در این امر نشانه روشنى است براى جمعیتى که اهل فکرند.
الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الاَرْض فِرَشاً وَ السمَاءَ بِنَاءً وَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَتِ رِزْقاً لَّکُمْ فَلا تجْعَلُوا للَّهِ أَندَاداً وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ=آنکس که زمین را بستر شما قرار داد و آسمان (جو زمین ) را همچون سقفى بر بالاى سر شما و از آسمان آبى فرو فرستاد، و بوسیله آن میوه ها را پرورش داد، تا روزى شما باشد، بنابراین براى خدا شریکهائى قرار ندهید در حالى که مى دانید .
فَلْیَنظرِ الانسنُ إِلى طعَامِهِ(24) أَنَّا صبَبْنَا الْمَاءَ صبًّا(25) ثمَّ شقَقْنَا الاَرْض شقًّا(26) فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا(27) وَ عِنَباً وَ قَضباً(28) وَ زَیْتُوناً وَ نخْلاً(29) وَ حَدَائقَ غُلْباً(30) وَ فَکِهَةً وَ أَبًّا(31) مَّتَعاً لَّکمْ وَ لاَنْعَمِکمْ(32)=24 - انسان باید به غذاى خویش بنگرد.25 - ما آب فراوانى از آسمان فروریختیم !26 - سپس زمین را از هم شکافتیم .27 - و در آن دانه هاى فراوانى رویاندیم .
28 - و انگور و سبزى بسیار،29 - و زیتون و نخل فراوان ،
30 - و باغهایى پر درخت ،31 - و میوه و چراگاه 32 - تا وسیله اى براى بهره گیرى و چهارپایانتان باشد.
اما جواب سوال اول شما می تواند این باشد که تمام موجودات عالم بر مبنای فطرت الهی خویش عمل می کنند. و انسان تنها موجودی است که طبق ایه 30سوره روم بر مبنای فطرت الهی خویش عمل نمی کند.
اگر ما انسان و گو سفند وشیر را با هم مقایسه کنیم ،
می بینیم که نوع دندانهای انسان و گوسفند با شیر متفات است، شیر دارای دندان نیش بلندی هست ع در حالی که انسان چنین نیست.
عموماً معده ی حیوانات گوشت خوار مثل شیر از اسیدیته ی بالایی برخوردار است و این به خاطر هضم وشت ، نیاز به اسید فراوان دارد، در حالی که انسان چنین نیست.
و معمولاً انسانها از خوی و خصلت ارامی برخوردارند، ولی شیر درنده وحشی، درنده خود و مهاجم اند، به عمین دلیل افرادی که زیاد گوشت مصرف می کنند، بع مرور زمان دچار چنین رفتاری می شوند. و در ایات بالا خداوند بیشتر روی مواد گیاه تاکید کی کند.
ان مقایسه میان دندان های شیر و غیره ربطی به رعایت بهداشت دارد؟ اما نگران نباش پزشکان صاحب نامی پاسخ های مهمل تر از مقایسه شما داده اند.
با سلام
استاد به مطالبتان این موضوع را اضافه کنید که نظام پزشکی کشور به فلاکتی دچار شده است که به جای گرفتن تعهد از پزشک برای درمان مریض ، از مریض و بستگان نزدیکش تعهد می گیرند که عواقب درمان متوجه پزشک نشود !!!
البته سیستمی که به دست یهود اداره شود بیشتر از این نمی شود !
زنده باشید
جناب آقای پورپیرار،
محقق ژرف اندیش، کنیاز دالگورکی نیز که خاطراتش بارها توسط موسسات مختلف چاپ شده، نسخه روسی همان همفر است. گویا در ایران برای تزار جاسوسی می کرده، به عتبات رفته، درس حوزه خوانده، روحانی شده و گویا در زمان امیرکبیر ناپیدا، با تحریک احساسات خود بزرگ بینی علی محمد باب، زمینه ساز فرقه بابیت شده است.
ارادتمند
مهدی
به راستی که مسودات موجود درباره تاریخ معاصر از هیچ نظر و در هیچ مقیاس و اندازه وجاهت و قابلیت ارجاع ندارد.
با سلام
منظور شما از بهداشت چیست؟ ایا بهداشت جسمی و غذایی است ؟ یا بهداشن روحی؟ یا هر دو؟
بهداشت صابون شتر مرغ و گور خر و کرم حلزون!
آیدین:
لینک مستقیم فایل صوتی مصاحبه استاد پورپیرار با شبکه وصال
..............................................
نوکران پورپیرار در حال کشیدن بار پورپیرار
http://biryol-az.blogsky.com/
پورپیرار را از زندگی خود خارج کنید و به عنوان شخصی آزاد و مستقل باشید .
هیچ کسی نباید شاگردی کس دیگری را بکند .
باسلام
استاد خسته نباشید...
از دوستان اگر لینک سالم متن پی دی اف ملک یمین از آقای موومان را سراغ دارند مرحمت بفرمایند با تشکر
استاد سلام مدتی بود به دلیل بیماری خانمم فرصت نشد که به وبسایتتون سر بزنم. الان که هواخوری 17 را دیدم لازم دانستم که بلایی که در طول این 2 ماه پزشکان ناشی سر خانمم آوردند تعریف کنم.
تقریبا 9 ماه پیش متوجه قده اسی یک سانتی در سمت چپ گلوی خانمم شدم و با مراجعه به متخصص غدد و انجان تست اف ان ای(سرنگی وارد میکنند و نمونه غده را به پاتالوژ میدهند تا نظر بدهد که چی هست) احتمال سرطان خوش خیم تیروئید دادند(فولیکولار لیژن) و گفتند هر 2 ماه باید تحت نظر باشه و اف ان ای انجام بده و اگه اندازه غده بزرگتر شد عمل جراحی بشه و غده را در بیارند .بالاخره 2 ماه پیش گفتند برای احتیاط عمل بشه و غده را در بیارند بهتره!!! ضمنا گفتند حین عمل جراح نمونه کامل غده را به پاتالوژ میده و اگه گفت خوش خیم که هیچ در غیر اینصورت کل تیروئید را در میارند .خانمم را بیمارستان عرفان تهران بردم و عمل کردم و از قضا پاتالوژ حین عمل غده را بد خیم تشخیص داد. چشمتان روز بد نبینه!! بعد گفتند در مان داره و سرطان تیروئید استثنا" جزو سرطانهایی هست که با ید درمانی(ید رادیواکتیو) درمان میشه ولی چون ضرر داره برای نوزادان خانمم دیگه نمیتونه به بچه 11 ماهم شیر بده و 2 هفته هم باید ایزوله باشه!! زندگی برای خانمم و من جهنم شد هر روز گریه میکرد تا اینکه یکهفته بعد از عمل و قبل از ید درمانی به سفارش یکی از دوستام که در بیمارستان روحانی بابل پاتالوژ بود تصمیم گرفتم لامها، بلوکها و بافت غده را از بیمارستان عرفان براش ببرم که اون هم ببینه .جالبه که به محض دیدنش گفت این غده خوش خیمه و گواتر هست!!! پیش دو تاز بهترین پاتولوژیستهای ایران بردم(دکتر عزیزی و میرافشاریه و هر دو این نظر را تایید کردند و رسما نوشتند. حالا باید دوشنبه مجدد برم بیمارستان عرفان تهران و از پاتالوژ به دلیل تشخیص غلط شکایت کنم . حالا خانمم غده تیروئید نداره و تا آخر عمر باید قرص تیروئید بخوره
جالب این جاست که درست مانند این مصیبت را بر سر مادر یکی دیگر از دوستان اورده اند که همگی او را می شناسید.
جناب و به عنوان یک پزشک حاضرید خود و چند همفکر دیگرتان را مجاب کنید جلوی دوربین این حرف ها را تایید و از بعد آنها را منتشر کنیم؟
ممنون
استاد غفوری نازنین. به کامنت بالا از سه ستاره توجه کنید.
استاد عزیز قلابی بودن متن خاطرات همفر مورد تایید همه مورخان بوده و هست و مطلب تازه ای نیست. اینکه بازهم تجدید چاپ میشه تقصیر مورخان نیست تقصیر ناشران حقه بازی است که مثل همان پزشکان بجای کارفرهنگی، کار تجاری می کنند
ضمنا برداشت و قضاوت شما درباره سفر ناصرالدین شاه به فرنگ اشتباه و کلا نادرست است. در روزنامه های انگلستان اخبار سفر ناصرالدین شاه به انگلستان و اروپا انعکاس گسترده ای داره. اما چون از نظر فنی روزنامه های آن دوره نمی توانستند عکس چاپ کنند، هیچ کدام از اخبار ذکر شده در روزنامه ها با عکس نمی باشند و بجای آن از نقاشی استفاده کردند. این در مورد تمام وقایع و حوادث صادق است و خاص ناصرالدین شاه نمی باشد. بعد از اینکه امکان چاپ عکس در روزنامه هافراهم شد، عمر نقاشی کشیدن هم به پایان رسید. این استدلال شما متاسفانه صحیح نیست. البته اتکای شما به قلابی بودن عکسهای ناصرالدین شاه در فرنگ همچنان به قوت خود باقی هست.
از این که خود را می فریبی چه نصیب خواهی برد؟ این که چاپ عکس در روزنامه های ۱۲۰ سال پیش اروپا از نظر فنی میسر نبوده برای من که تمام عمر در کار چاپ مقام و جایگاه مشخصی داشته ام، موجب تفریح خاطر است چرا که می بینم عرضه حقیقت به واماندگان روشن فکر نما انان را به چه درد سرهایی دچار کرده است. فرض کنیم که چاپ عکس در روزنامه های اروپا میسر نبوده ایا اصولا در این ۳ سفر هیچ عکسی برنداشته اند که نسخه ای از ان به ایران رسیده باشد؟ بد نیست به آن نوشته ای هم اشاره کنید که خاطرات همفر را قلابی معرفی کرده و روزنامه ای که از ورود ناصرالدین شاه به لندن خبر داده است.
برادر بزرگ استاد پورپیرار
سلام علیکم
دکتر و جزو گروه بنیان اندیشان در فیس بوک هستند. هر چند ایشان مطالب وبلاگ را مرتبا پی گیری می کنند اما چنانچه طول کشید به ایشان منتقل می کنم. سلامت و پیروز باشید
آقای ***
برای شما و خانواده تان آرزوی سلامتی و شفای دائم دارم.
والسلام علیکم
فی امان الله
با عرض سلام وخسته نباشید من کتاب همفر رو چندبار خوندم اولا هر کتاب ترجمه ای عنوان اصلی (به زبان اصلی)رو داره ولی شخصا اسم این کتاب رو به انگلیسی توی کتاب ندیدم ثانیا مگه وزارت مستعمرات هردنبیلی که هر جاسوسی با نوشتن خاطراتش اونا رو افشا کنه احتمالا هدف کتاب تفرقه بین سلفی ها وشیعیان هستش که امروزه بسیار شدیده ودر حقیقت همفر نسخه update ابن سبا هستش
استاد عزیز. مثل اینکه متوجه اصل مطلب نشدید. من سفر ناصرالدین شاه به فرنگ را تایید نکردم که بخواهم با این روش آنرا تایید کرده باشم! همانطور که گفتم عکسهای آن سفر طبق بررسی انتقادی شما قلابی هستند، فقط گفتم که آن استدلال شما در مورد عدم چاپ عکس ناصرالدین شاه در روزنامه های آندوره صحیح نمی باشد. چاپ عکس در روزنامه از نظر فنی یک تاریخ مشخص دارد که مطمئنا در زمان ناصرالدین شاه نبوده! یک سرچ ساده انیترنتی و مشاهده روزنامه های آن دوره اروپا فقدان چاپ عکس را در مورد هزاران واقعه نشان می دهد و برای همین تصاویر مربوط به اخبار را با نقاشی پر می کردند. ضمنا با همین جستجو می توانید روزنامه های اروپایی حاوی چاپ اخبار سفر ناصرالدین شاه را هم ببینید. اینجا یک تناقض پیش می آید که باید حل شود.
در مورد خاطرات همفر کافی است از هر مورخی که می خواهید بپرسید تا به شما بگوید این سفرنامه جعلی است. من این مطلب را اولین بار از زبان استاد تاریخ خودم در اوایل دهه هفتاد شنیدم. اگر کسی آنرا جایی نوشته یا نه من نمی داتم. اما می دانم اهل تاریخ تقریبا همگی بر این موضوع واقفند. هر کس قبول ندارد می تواند از هر استاد تاریخی که می شناسد بپرسد
پس با دست خالی به میدان مباحث پایه وارد شده ای. معلوم شد نه چاپ می دانی و نه تاریخ و تحقیق. اقای عزیز از نشر فنی کم ترین تفاوتی میان چاپ یک نقاشی و عکس نیست. شما ادعا می کنید تولی می خواهید که دیگرن ادعای شما را با مراجعه به این و ان اثبات کنند. یک اسلنگ تهرانی در این گونه موارد می گوید: به تر است نان و ماست خودتان را بخورید.
جعلی جدید:
کتابخانه ملی پرده از نسخه خطی بار ارزشی در غارهای طالبان خبر داد که نشان از اولین مدارک حضور یهود در پارس باستان است.
به دلیل فیلتر بودن وب سایت و برای راحتی کار در لینک زیر صفحه خبر مربوطه را شامل عکسی از دست نوشته قرار داده ام. با استناد به مباحث قلم و نیم نگاهی به حاشیه وسط سمت چپ نسخه همه چیز آشکار می شود.
http://s3.picofile.com/file/7608753759/New_Forgery.rar.html
جناب naina pagwan
جسارتا مادر بزرگ شما باید بنیه قوی ای داشته باشه که می تواند به دیگران انرژی بدهد و آنها را درمان کند.
من چند بار این انرژی درمان ها را آزموده ام و هر بار ناتوان تر از قبل دیده ام.
چنین سخنانی از دوستان بنیان اندیش یه کم بعید نیست؟
بازم منو ببخشید.
سلام
جناب پورپیرار، نظری سومی را که فرستادم را جواب دهید.
همچنین این طریقه جواب دادن برای کسی که خود را پیرو قران می داند، اگر شما به همین قران ایه 53سوره اسرا مراجعه کنی ، خداوند می فرماید که :(:( وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُوا الَّتى هِىَ أَحْسنُ إِنَّ الشیْطنَ یَنزَغُ بَیْنهُمْ إِنَّ الشیْطنَ کانَ لِلانسنِ عَدُوًّا مُّبِیناً=به بندگانم بگو سخنى بگویند که بهترین باشد چرا که شیطان (بوسیله سخنان ناموزون ) میان آنها فتنه و فساد مى کند، همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است ). و این جواب هم عالمانه شما: بهداشت صابون شتر مرغ و گور خر و کرم حلزون!
ناگزیرم اعلام کنم از مرحله پرتید و از مجموع 12 سال گفتار و نوشتار، مانند همان بهداشت صابون شتر مرغ و گور خر و کرم حلزون، مطلب چندانی دریافت نکرده اید. بد نیست ابتدا پرانتز گذاری بر معانی قرآن را ترک کنید.
http://oldgoths.blogspot.ca/
باز نشد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/295567/%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%8A
سلام
دوستی دارم که پزشک است و زمانی نظر او را راجع به همین ایمیل سی تی آنژیو پرسیدم. جوابش چنین بود:
اینو خیلی وقت پیش خونده بودم. ببین دقت سی تی بیشتر ولی اختصاصیتش کمتره، و چون قلب چیزیه که ریسک نباید کرد هیچکس به اعتماد سی تی بیماری رو رها نمیکنه. چون عروق روی قلب تنوع آناتومیک دارند و نمای استاندارد نمیشه درنظر گرفت و ممکنه گرفتگی توی زاویه خاصی دیده نشه، ولی توی آنژیو که قبول دارم سختتر و آزاردهنده تره این امکان خیلی کمه چون داخل هر رگی جدا بررسی میشود. البته خب پزشکان هم مانند تمام اصناف در حال حاضر به فکر خودشون هستند ولی نه از بعدی که این متن میگه.
آقای سینا
پس به کدام دلیل تصاویر دست کاری شده و جعلی از ناصرالدین میرزا در اروپا را منتشر کرده اند؟ چون به اروپا رفته عکسش را جعل کرده اند؟
حتی حقیقتی در یک سطر ان هم نمیتوان یافت .
...................................................................
نامه خواندنی میرزا ملکم خان به ناصرالدین شاه
این نامه به قلم میرزا ملکمخان ناظم الدله، به تاریخ چهاردهم ماه ذیالحجهالحرام 1294 در لندن تحریر یافته و به عنوان نامهای رسمی به تهران ارسال شده است.در پشت آخرین صفحه آن ناصرالدین شاه به خط خود نوشته است:
«انشاءاله تعالی این پاکت را در حضور ملکم خان باز نمایید و خوانده شود. در ایران فهمیده نمیشود.»
متن نامه :
جناب رفیق فدایت شوم میخواهید بدون طول و تفصیل بنویسم که چه باید کرد جواب بنده از این قرار است: از خلق فرنگستان صد کرور پول بگیرید.از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و اقتصاددان و کارشناس امور اداری بخواهید. این صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزیر ایرانی مامور نمایید که وزارتخانهها و کل شقوق اداره دولت را موافق علوم این عهد نظم بدهند.از ممالک فرنگستان بیست کمپانی بزرگ به ایران دعوت نمایید و به آنها امتیازات بدهید که صد کرور تومان دیگر به ایران بیاورند و مشغول شوند به آن احداثات معظم که در زبان فارسی اسم هم ندارند.به راهنمایی این اقتصاددانان و به توسط این کمپانیها راههای آهنی ایران را از چندین جا شروع کنید.در هر یک از ممالک ایران بانکهای تجارتی و بانکهای ملکی و بانکهای زراعت بسازید.معادن و آبها و جنگلهای ایران را موافق همان اصول که در جمیع دول معمول است، به کار بیندازید.دیوان خانههای تجارتی ما را موافق قواعدی که مقتضی تجارت این عهد است، نظم بدهید.رسوم و شرایط تقسیم و تحصیل مالیات ما که الان از جمله علوم عمیق دنیا شده است موافق این علوم تغییر و ترتیب تازه بدهید.گمرکهای داخله ما را به کلی موقوف نمایید.از برای خالصجات ما به توسط این کارشناسان امور اداری یک اداره مخصوص ترتیب بدهید.مساله پول ایران که یکی از اسباب ناگزیر زندگی مفت و الان معایب آن علاوه بر خرابی تجارت ما به افتضاح دولت شده است، بدهید.هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستید نه اینکه مثل سابق هر کدام دو سه زن بگیرند. بلکه تا ده سال در مدرسههای اینجا محبوس بمانند؛ به طوری که ثلث آنها در زیر کار بمیرند و باقی دیگر آدم شوند.اصول کار اینها هستند.کارهای کردنی اینها هستند.تنظیماتی که فرنگستان از سفر همایون متوقع بود اینها هستند.شکی نیست که هیچ یک از این کارها به عقل ایران ما درست نمیآید. شکی نیست که اگر کسی جرات بکند و این مطالب را در مجلس وزرای ما به زبان بیاورد همه متفقا حکم بر سفاهت گوینده خواهند کرد؛ ولیکن جناب شما که در حق بنده هنوز فیالجمله حسن ظنی دارید باید در اینجا بعضی توضیحات را به دقت گوش بدهید:خیالات و کارهای فرنگستان عموما به نظر ما اغراق و عجیب و بیمعنی میآید.چرا؟سببش این است که در ایران هوش و ذهن و فراست طبیعی خود را با عموم دنیا به کلی مشتبه کردهایم جمیع آن مطالب علمی را که عقلای سایر ملل به جهت تحصیل آن عمرها صرف میکنند، ما میخواهیم در ایران بدون هیچ زحمت و به هوش و ذهن طبیعی خود در آن واحد درک کنیم این طرز تحقیق ما یک وقتی چندان عیب نداشت، اما حالا به کلی معیوب است.کارهای دنیا یک وقتی ساده بود و هر کس معنی آنها را به حکم هوش و ذهن طبیعی میتوانست به سهولت درک کند. مهندسی عهد هوشنگ «حسابدانی حسن صباح» و وزارت کریمخان زند چندان عمق و امتیازی نداشت که فراست طبیعی نتواند معنی آنها را بفهمد، ولیکن در این عهد تازه به واسطه ترقیات علوم چنان اسباب و معانی عجیب بروز کرده که هوش طبیعی بدون علم کسی هرگز قادر به ادراک آنها نخواهد بود.
هوش ذهنی بیعلم چگونه میتواند بفهمد که محالات تلغراف و تصویر عکس را چطور ممکن ساختهاند. هوش و ذهن مستوفیهای کابل چطور میتواند قبول کند که در فرانسه دو سه نفر وزرای خود را در یک سال دو هزار کرور پول قرض کردند.اینها مطالبی هستند که به جهت فهمیدن دقایق آنها یک عمل سلیم باید اقلا سی سال مشغول چندین علوم مختلف باشد.ما در ایران از جمیع آن علوم تازه که قانون به کارهای فرنگستان دارد بیخبر هستیم «یعنی در هیچ مدرسه و در هیچ کتاب آن علوم را درس نخواندهایم ولیکن این بیعملی ما هیچ تقصیر نیست. وزرای سایر دول نیز از اغلب این علوم بیخبر هستند. تکالیف وزرا به هیچ وجه این نیست که دارای جمیع علوم باشند، نکته واجب این است که هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنیا مشتبه نکنند.»
در انگلیس یک دستگاهی هست که قدرت و امنیت و جان ملت انگلیس بسته به آن است و این دستگاه عبارت است از وزارت بحریه. در این اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومی خواستند این دستگاه را محکمتر و معتبرتر بکنند. چه کردند؟ یک شخصی را آوردند وزیر بحری کردند که هرگز در خدمات بحریه و عسگریه نبوده و از اوضاع دریا و کشتی اصلا اطلاعی ندارد. به همین طور اغلب میبینیم بر سر دستگاههای بزرگ چنان آدمها مامور میشوند که از علوم مخصوصه آن دستگاه به هیچ وجه بویی نشنیدهاند.با وصف وزرای بیربط چطور میشود که نظم امور اینها ساعت به ساعت در ترقی است؟ سببش همان است که عرض کردم:وزرای فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنیا مشتبه نمیکنند. هر علمی را که در مدرسه تحصیل نکردهاند بدون خجالت میگویند ما این علوم را نخواندهایم و به حکم این اعتراف حکیمانه همیشه تحقیق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص مینمایند.برخلاف این رسم فرنگستان، ما در ایران تحقق جمیع مسائل را منحصرا رجوع به هوش و ذهن شخصی خود میکنیم – در هر کار هوش و سلیقه شخصی خود را حکم مطلق قرار میدهیم علم و تحصیل از برای ما هیچ است. مسائل علمی از آن عمیقتر و مشکلتر نباشد حکم آن را در آن واحد جاری میکنیم. هیچ لازم نیست از وزرای ما بپرسند که این علوم و کمالات را در چه زمان و در چه کتاب تحصیل کردهاند. چون هوش و ذهن دارند کافی است. جمیع علوم را نخوانده میدانند «نمیدانم» و «نخواندهام» در زبان ایشان کفر است. دانستن جزو منصب است. خیال میکنند که اگر احیانا در یک مساله بگویند نمیدانم شأن و منصب شخص آنها به کلی خواهد رفت.قسم میخورم که در میان این صد نفر فرنگی که در تهران هستند یک نفر نیست که جرات بکند بگوید من اکونومی پولتیک میدانم، اما جمیع اهل درب خانه ما کل این علوم را در سینه خود مضبوط دارند! اگر از سفرای انگلیس و فرانسه بپرسند بانک را چطور ترتیب میدهند. یقینا بلاتامل جواب خواهند داد که این مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخواندهایم و نمیدانیم، اما اگر این مساله را رجوع به مجلس وزرا کنیم نه تنها جمیع وزرا بر کل دقایق آن احکام قطعی جاری خواهند کرد، بلکه فراشهای خلوت ما نیز جمیع معایب آن را در آن واحد خواهند شکافت.ارسطو که یکی از اعظم عقول دنیا محسوب میشود هرگاه حالا زنده بشود با جمیع علوم و عقل خود نمیتواند بدون تحصیل علوم تازه بفهمد استقراض دولتی یعنی چه اما شهابالملک مرحوم و امثال غیر مرحوم او با علم نخوانده همه نکات این عمل را کاملا میدانند...!دول فرنگستان به جهت ترقی علوم اکونومی پولتیک کرورها خرج میکنند و چندین هزار نفر عمر خود را در تحصیل این علوم تلف مینمایند تا اینکه چند نفر اکونومیست پیدا میشوند. در ایران هیچ احتیاج به این نقلها نیست ما همه اکونومیست کامل هستیم بانک و راهآهن و علوم مالیه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است. مادامی که در ایران وضع تحقیق ما این است، مادامی که وزرای ما همه علوم را نخوانده میدانند، بدیهی است که در ایران هیچ کار تازه ممکن نخواهد بود.پس چه باید کرد؟اولا آن فضولهای احمق که میگویند ما همه این کارها را فهمیده و همه این علوم را میدانیم باید آنها را از مجلس وزرا بیرون کرد.ثانیا آن اشخاص باشعور که میگویند ما از این علوم بیخبر هستیم؛ ولی اجرای این کارها را موافق عقل از برای ایران واجب و ناگزیر میدانیم باید دست این اشخاص را بوسید و ایشان را مامور کرد که این قبیل کارها را مجری بدارند.سرتان را به تاسف حرکت میدهید و آهی میکشید که این ناظمالملک سادهلوح چرا به این شدت از اوضاع ایران بیخبر است مضمونی که میخواهید به من جواب بنویسید این است که ای رفیق اینجا ایران است... «صد باد صبا اینجا بیسلسله میرقصند» مستوفیها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند کند.
این تعرضات کهنه حالا دیگر واقعا بدتر از فحش است. هرگاه این کارها که ذکر شد با دین اسلام به قدر ذرهای مخالفت داشته باشند یا به دستگاه علما سر مویی ضرر برسانند یا از مداخل و اعتبار مستوفیها چیزی کم بکنند ایراد شما بجا میشود ولیکن در نیم ساعت میتوان مثل آفتاب روشن کرد که مصلحت ملا و مستوفی و خیر دین و دولت در اجرای این کارها و مجبورا و منحصرا بسته به این کارهاست.با صد کرور سرمایه و با آن تدابیر معجزنما که سایر دول را غرق نعمت کرده در دو سال محصولات ایران سیچهل مقابل بیشتر خواهد شد یعنی حالا هر قدر غله و ابریشم و تریاک و تنباکو به عمل میآید، سیچهل مقابل بیشتر به عمل خواهد آمد و همین که محصولات ایران سیچهل مقابل زیادتر خواهد شد و آن وقت ملا و مستوفی، رعیت و لشکر، نوکر و پادشاه در جمیع امور خود، چنان وسعتی پیدا خواهند کرد که از تصور حالت امروزه خود وحشت نمایند.
مطالب را بیش از این شرح نمیدهم. به سلیقه بنده کارهای کردنی عبارت از همان فقرات است که ذکر شد.
3. چرا انسان که تمام سیستم حیاتی او نیازمند تامین حرارت 37 درجه است، در گرمای 30 درجه محیط به جای احساس خنکی به سرمای کولر پناه می برد؟
بدن ما به خاطر فعل وانفعالات داخل بدن تولید حرارت می کند و همیشه با انتقال این حرارت به محیط دمای خودش را در ۳۷ درجه ثابت نگه می دارد. برای انتقال دما به محیط نیاز به اختلاف دما هست و هر چه دمای محیط به ۳۷ نزدیکتر شود مبادله دما سخت تر شده و اندام های بدن احساس ناراحتی می کنند.
با تشکر
بسیار خوب، نتیجه؟
سلام ناصر خان
ایام بکام
بنظرم اطلاعاتی که آقای دکتر روازاده درباره طب سنتی داده و سخنرانی هایی که کرده و اعلام اینکه اکثر پزشکای ما بیسوادن را جا انداخته میتونه برای دوستان مناسب باشه
امیدوارم دیگه به دکتر مراجعه نفرمائید
دوستدار منتقد شما مهران
مجتبی عزیز مطمئنا مستندی با موضوع بیسوادی دکترها مستندی جذاب خواهد بود اما پیشنهاد میکنم در مستندت دنبال جواب هم باشی
یعنی اینکه وقتی به مخاطب میگی دکترا بیسوادن و دردها را بیشتر میکنن بعدش یه راهکار هم ارائه بدی:مراجعه به طب سنتی یا ...
موفق باشی عزیز
هر زمان که برای این سه سئوال بنیانی پاسخ عقل پذیر پیدا شود، پزشکی جدید هم وارد صحنه زندگانی انسان خواهد شد.
با سلام و خسته نباشید
آقای سینا، در حال حاضر صدها و شاید هزاران عکس مربوط به زمانی که به ادعای شما چاپ عکس بر روی کاغذ هنوز ممکن نبوده، در سایتهای مختلفِ حاوی مجموعه های عکس های قدیمی، مانند سایت موزه مترو پولیتن و سایتها متعدد دیگر، ارائه می شود:
http://www.metmuseum.org
http://www.geheugenvannederland.nl
http://www.photographium.com
...
حال، آن عکس های غیر جعلی مربوط به سفرهای ادعائی ناصر الدین شاه به اروپا را، اگر مدعی نخواهید شد که مانند کتب ساسانی و اشکانی سوزانده و از بین برده شده اند، چرا در این گونه مجموعه ها نمی بینیم، در حالیکه که همان عکس های جعلی و غیر جعلی ناصر الدین شاه را می توان در همین سایت ها یافت؟...
وانگهی، اگر واقعا چنان مسافرتها و عکس هائی از آنها وجود دارد، اصولا چرا این همه دست به جعل عکس زده شده است؟!
دوستی که در یک داروخانه کار می کند می گفت که دکتر دارو ساز به دوستای پزشکش زنگ می زنه که چند کارتن از فلان دارو رو دستم مونده بین نسخه هات بنویس تا ردش کنم بره!!! یعنی بیماران بیچاره ممکن است بابت داروهایی پول پرداخت کنند که نه تنها به دردشان نمی خوه بلکه باید عوارض جانبیش را هم به خاطر سود فلان دکتر داروساز تحمل کنن!
سلام
آقای سینا ناصر الدین شاهی که اصولا شاه نیست ، از او جز در اواخر عمر و کمتر از انگشتان یک دست عکس برداری در داخل کاخ و قصرش نداریم که آن چند عدد هم بسیار مشکوک است ، ناصر الدین شاهی که سرپناهی جز یک زیرزمین فکسنی کلنگی بدون زینت و دکوربندی که حتی فرش زیر پایش ندارد ، و بالاخره ناصرالدین شاهی که نه وزیر دارد و نه سفیر و کاخ و... بطوریکه حتی یک عکس یادگاری با وزرا و مقربین درباری ندارد و مثلا یک عکس از این همه سفیر او در استانبول و گرجستان و روسیه و ... در 50 سال حکومت مشغول به کار بوده اند نداریم که آنها را پشت میز کارشان در حال نامه نگاری و امور دیپلماسی و یا حتی مثلا در حال خواندن روزنامه ای از این همه روزنامه که انتشار آن را در زمان ناصر الدین شاه از قبیل حبل المتین و غیره برای مردمی که تقریبا صد در صدشان بیسواد است ! نشان بدهد چطور می تواند به فرنگ رفته باشد و روزنامه های اروپا خبری در مورد سفر «ناصر الدین شاه» ، «شاه ایران» منتشر کرده باشند؟!
با سلام خدمت استاد می خواستم جویا شوم آیا مقاله "ایران،سرزمین جاودانگی" چاپ شده در کتاب "چند بگو مگو" به قلم شماست؟!
بله. نوشته من است.
جنب و جوش بی حاصل و اخرین دست و پا زدنهای دشمنان حقیقت
نمیخواستم این کامنت را بگذارم ولی مشاهده این حجم تلاش و تغییر موضوعات عادی سایتها به محل معرفی عکسها و داستانهای قاجار و تاریخ معاصر باعث شد تا محض خنده دوستان باز هم لینکی که درباره این حرکت نخ نما شده دیدم اینجا قرار بدم
عکس دیدهنشده از همسر امیرکبیر!!!!
http://vista.ir/news/6582109/%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1
روزی نیست که صدا و سیما برنامه و میزگرد و .. با موضوع تاریخ معاصر و مشروطه و ..نمایش ندهد
این هم سایتها که هر روز خروار خروار اراجیف و عکس جعلی جدید در حمایت از تاریخ جعلی قاجار رو میکنند
چندشب پیش کانل چهار نمایش میزگردی مضحک نشان داد که عمیقا باعث شد دلم بحال این جماعت بسوزد
بدجوری خودشان را گم کرده اند
آقای فرید، خود فایل را میخواهید یا لینک را؟ اگر فایل را میخواهید ایمیل بگذارید تا بفرستم؛ اما در مورد لینک باید خود شما یا سایرین همتی کنید!
استاد پورپیرار، چهار نکته را عارضم:
۱. در ارتباط با شیادی های مافیای پزشکان کاملا حق با شماست. ان شاء الله زودتر از این دوران بیرون بیاییم.
۲. در برخی موارد حساس مثل این ایمیل سی تی آنژیو، پاسخ آن پزشک نیز قابل توجه است.
۳. در مورد سوال سوم شما قبلا توضیحاتی داده بودم. بطور خلاصه، بدن انسان در اثر فعل و انفعالات شیمیایی درونی، بطور مداوم تقریبا به اندازه ی یک لامپ ۱۰۰ واتی حرارت تولید میکند که باید بصورت مستمر این حرارت اضافی را دفع کند. برای دفع این حرارت در حالت ایده آل و کاملا مطبوع، بایستی دمای محیط حدود ۱۰ درجه پایینتر از دمای بدن انسان باشد. چون دمای بدن ۳۷ درجه است، پس دمای ایده آل محیطی حدود ۲۷ درجه خواهد بود. در نتیجه، هنگامی که دمای محیط از ۲۷ درجه بالاتر رود و به حدود ۳۰ درجه برسد، شخص اندکی احساس گرما خواهد کرد، البته نه تا آن حد که فورا سراغ کولر برود!!
۴. من باب تذکر عرض کنم که قرآن نیز هر خاکی را طاهر نمی داند. حکم تیمم در دو جا آمده است: آیه ی ۴۳ نساء، و آیه ی ۶ مائده. در هر دو مورد، خداوند از عبارت «فتیمموا صعیدا طیبا» استفاده کرده است، یعنی «با خاکی پاکیزه تیمم کنید»، نه با هر خاکی! مثلا واضح است که خاکی که در آن گربه ادرار کرده باشد، حامل بیماریهای بسیار خطرناکی مانند میکروب عامل نابینایی دائمی و یا میکروبهای لانه کننده در مغز انسان است. واضح است که هیچ انسان عاقلی از چنین خاکی برای تیمم استفاده نمیکند و قرآن نیز توصیه به چنین کاری ندارد.
ارادتمند شما
سلام در عروسی ها آینه و شمعدانی حاضر می کنند. آیا ممکن است این شمعدان ارتباطی با شمعدان یهودی ها داشته باشد که در رسوم ایرانیان وجود دارد؟
الله اعلم.
"ایران 5 هجوم بزرگ را که هر کدام برای در هم شکستن ستون فقرات تمدنی کافی بود از سر گذرانده است.و امروز ما تقریبا در همان محدوده ای زندگی می کنیم که اتراقگاه نخستین مان بوده،همان آداب و سنتی را گرامی می داریم که پدر در پدر گرامی داشته ایم.همان خلق و خصلتی را ادامه می دهیم که خوی و خصلت ایرانی شناخته شده است و زبان و خط مان بیش و کم محصول تکامل طبیعی همان میراثی است که در شرایط بسیار دشوار و پیچیده ای دست یه دست شده اما از ریشه نخستین خود جدا نشده است:ما پارسی زبان ایرانی و مسلمانیم" استاد منظورتون از این 5 حمله کدام 5 حمله بوده.در خطه ای که تا همین اواخر خالی از سکنه بوده مگر حمله اسکندر و عرب و مغول کذب نیست؟این با تئوری های عظیم امروز شما منافات ندارد؟!!
مقدمه کتاب هخامنشیان را بادقت بخوانید.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=233451
ممنون. محمد علی کلی قهرمان مبارزه با عوارض پارکینسونی است که ۳۵ سال پیش بدان مبتلا شده است.
سامان گلریز : باورتان می شود که در جنوب تعدادی از غذاهای اصیل جنوب ایرانی را عرب ها به نام خودشان کرده اند و در شمال غذاهای ایرانی را روس ها بنام خودشان کرده اند / سطری از گزارش " سفرهای من خوشمزه اس " . چمدان ضمیمه روزنامه جام جم سه شنبه 12 دی 91شماره 85
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
من هم با این نظر شما آقای گلریز .. آشپز بین المللی کاملا موافقم .
اجداد جنابعالی را وقتی که از از کویرهای وسیع یزد و اصفهان فاقد آب و آبادانی و از کوهستانهای استان همدان بیگانه با ماهی کوچاندند که به عرب جنوبی طرز کاشت نیشکر و صید و پخت ماهی را بیاموزند !!! . بغیر از وافور تریاک و دایره زنگی ، بار الاغ های شان بنه بود نه بُنه ، آن زن و مردهای لولیایی کرمانی با چهره های دوده زده از فرط استعمال مخدرات .
عرب جنوبی عزیز دیگر می دانید که بَنه چیست ؟
قلیه ماهی پیشکش ... ولله دیدگان مان به دروازه شرقی و شمالی حوزستان سفید شد تا مگر این کاروان ها که از عهد رضاخان مناسب دیدند به جنوب کوچ کنند ، برای آموزش شیوه زندگی از مطبخ تا زناشویی صحیح به عرب تنبل که به زحت تنش را کش می دهد تا نخلستان را لقاح دهد برای خرما ... از راه برسند بالاخره .
عرب عزیز ، بغیر از بغل زدن بشکه های نفت از آن زن و مردهایی که بلادشان تهی از ماهی و خرما بود ... هنر دیگری دیدید ؟
ما هم هنوز نفهمیدیم اگر عرب جنوبی بومی جنوب نیست .. پس کیست ؟ یک مشت بندری با لنگ های پاره پوره و پاپتی با پوست های کدر و قهوه ای که میراث ژنتیک اجداد هندی و آفریقایی شان بعد از لغو قانون بردگی ؟
هنوز اسناد ورود چای و فلفل و سیب زمینی و میوه به ایران در آرشیو است ... بوقلمون عثمانی شکم پر در عهد قحطی ایل قاجارها که این حرف ها را ندارد ، سامان جان . ... مفت چنگت ، بشقاب " مُتبک " مطبخ های جهان عرب .
چقدر ژورنال نویسی در این ایران افت کرده که متوسل به انعکاس چنین روایات زنک مآبانه ای شدند . عرب مگر جرات دارد چیزی را بنام بزند وقتی جهان از آمریکا تا اروپا هوای " جام جم جمشید " را دارد ؟ ... کارشان به کجا رسیده . از تهدید کشورهای عربی کناره خلیج عــــــــــــــــــــــــرب بر سر حاکمیت سه جزیره با گوشزد کردن عاقبت صدام تا این داستان خوراک های ایرانی . پووووف
سامان جان شما برو ببین آن آشپز آلمانی چه می پزد ابتکارش را سرقت کن بعد بیا به بانوان هنرمند ایرانی یاد بده ثوابش بیشتر است ..
ضمنا ، دور و بر دود و دم " حشاشین بخارا " نپلک... حیف آن صدای سوپرانو نیست که تو داری .
چهارشنبه 1 آذر 1391 / جامعه - روزنامه جام جم .
برنارد دویل نماینده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ایران :
پناهنده پذیری ایران تحسین برانگیز است
مریم خباز : شما ما ایرانی ها را بدلیل مهمان نوازی های مان تحسین می کنید ، اگر روزی کشور شما شرایطی پیدا کرد ، که مجبور به خروج از آن شدید آیا به ایران پناهنده می شوید ؟
اگر در ایران پناهنده می شدید در کدام شهر زندگی می کنید ؟
برنارد دویل : اگر به من اجازه پناهندگی بدهید حتما . در یزد بخاطر شیرینی های خوشمزه اش . من قناد می شدم و شیرینی های یزدی می پختم .
-------------------------------------------------------------
آقای بیضایی وقتی فیلم " باشو غریبه کوچک " را ساخت گفت : ساخت فیلم از این بابت بود که شهروندان ایران را ترغیب به پذیرش فرزند خواندگی از بچه های جنگ زده کنیم .
اوضاع احوال ما جنوبی ها که اینطور بود وای به احوالات این اردوگاه نشینان .
دوست خانوادگی مان که در استانداری حوزستان انجام وظیفه می کرد از تقسیم سهمیه و جیره غذایی پناهندگان در اردوگاه های حوزستان برای ما قصه ها می گفت .
از مافیایی که بود در میان حلقه سرپرستانی که آن اردوگاه های حوزستان را اداره می کردند که از هر دو حلب روغن .. یک حلبش می رسید به آن خانواده های بدبخت . اقلام بهداشتی که دیگر خوابش را می دیدند . زنان و مردان در شپش و ساس شنا می کردند .
تا دیگر کثافت کاری ها .
نگو .. آقای دویل از چند سال پیش که یک کارمند جزء بوده چشمش دنبال شیرینی یزدی بود تا انجام وظایف و نظارت قانونی اش بر مدیران
آقای عزیزی بنی طرف ؛ این یکی ایرلندیه ، یزد را برای سکونت پسندیده اون یکی ابله آلمانی هم اصفهان در جوار آرتور پوپ .
مفلوک این بربرنژادگان ... بنظر می رسه موقعیت جغرافیایی گره خوردن نوارهای لهستانی از یادشان رفته . نمی دانند کدام خاک مقدس بود .
هندوستان یا ترکیه ؟... شیراز بود یا اصفهان و یزد ؟
استاد از آنجائیکه همه این دارو و روش و ماشین و تکنولوژی ها ی پزشکی و درمانی توسط دانشمندان یهودی اختراع و تولید و توزیع و بفروش می رسند . ما نمیدانیم که چقدر دستکاری شده اند ایا به عقیده شما باز گشت به همان درمان سنتی گذشته گان بهتر و مناسبتر و کم هذینه نیست.؟ من جایی خواندم که حتی در خود غرب نوعی درمان که مبتی بر دعا است و از مسلمانان بعاریت کرفته شده است استفاده می شود. اگر این خبر صحت داشته باشد چرا مسلمانان خودشان نباید استفاده کنند. با تشکر از صرف وقت تان
نخست و مهم تر از هرچیز یافتن پاسخ برای ان سه سئوال بنیانی است که تکلیف سلامت و بیماری را با تعریفی جدید معلوم می کند.
مصاحبه استاد ناصر پورپیرار با شبکه وصال فارسی درباره بنای ناتمام تخت جمشید در یوتیوب
قسمت اول
https://www.youtube.com/watch?v=Vh0spvArvRM&feature=youtu.be
قسمت دوم
https://www.youtube.com/watch?v=2MGuxMk_WtU&feature=youtu.be
http://alef.ir/vdcaemn6a49niw1.k5k4.html?165038
قلابی بودن تصویر اول تکلیف بقیه را هم معلوم می کند.
با سلام .
آقای اوجال لینک آخری حرف نداره.
این عکس رو یه بررسیی بفرمایید ببینید این کشیش که ظاهرا در نابلس لبنان در 100 سال قبل مقام کشیش اعظم سامری را یدک میکشد اون ظومارش به چه زبانی نوشته شده .
من فگر میکنم خط تصویری باشد !!
یا شاید هم یه دکور بندی جدید جلوی دروبین همین امسال باشه !!
با عرض معذرت لینکو یادم رفت :
http://www.photographium.com/samaritan-high-priest-and-ancient-scroll-nablus-palestine-1900-1920