حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

حق و صبر

تاملی در بنیان تاریخ ایران

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه .32

کتاب چهارم، برآمدن مردم، مقدمه 32.

مورخ، بس نکات عجب در نحوه ظهور و استمرار سلسله قاجار می شناسد که از جمله آن ها یافتن پاسخی بر این پرسش است که اگر مقتدر و علامت خورده ترین شاه آن جمع حاکم، از باب خوابگاه خصوصی هم دچار مضیقه بوده، تخت خواب مجلل با روپوش حریر و اطلس نداشته، به زیر زمینی با عوارض اطراف قانع می شده، پس جبروت سیاسی معمول صاحبان قدرت را نداشته و بازبینی دقیق تر اسناد قاجار معلوم می کند که اگر انتخاب یک هیچ کاره که با ملیجک نوازی و صید اندازی و خانم بازی روزگار را به کام می دیده، و دستورات او درباره ساخت استراحتگاه انجام و اجرا نمی شود، پس در مقام  و موضع سلطان و حاکم نیست، بل خطاب و خواهش او رو به مدیریتی فراتر دارد که تقاضای عاجزانه او برای توجه به نیازهای اش را اجابت نمی کنند. در این صورت آدم های ریز و درشت درون حاکمیت قاجار، لشکر کشی چند ده هزاره آن ها به عثمانی و روسیه و افغانستان و آغا محمد و فتح علی و محمد شاه، از چرخه میراث ایل ناشناس و بی مبدا بیرون می مانند و حالا که می دانیم در زمان مورد نظر، هنوز تبریز هم در خطه و بر خاک آذربایجان مستقر نبوده و خود نوشته اند و می گویند که ناصرالدین شاه زیر سقف یک کومه روستایی زاییده شده و غالب ادعاهای کلان شان را در تصاویری ثبت کرده اند که نمونه دست نخورده و مجعول ندارد، علاوه بر این در مکان و موقع دیگر آن گاه که مضامین مربوط به ادعای سفر فرنگ و خراسان شاه هم باطل شدنی است، میرزا رضای ضارب او با حاج سیاح اصلاح طلب به زندان قزوین نبوده اند و بسیار پریشان نوشته های هنوز موریانه نخورده دیگر، اعلام می کنند که آن هیئت نوساز و آوازه درانداز، در نصب مدیریت برای ساخت و سازهای ده گانه ای که بر قلم گذشت، مثلا در شاه تراشی و سلسله سازی که پرچم ورود دوباره و در دنبال پوریم را حمل و نصب کنند، ناتوانی نشان داده اند.

«ناصرالدین میرزا، نخستین فرزند باقی مانده ی محمد میرزا و ملک جهان، در روز ششم صفر سال 1247 در دهکده کهنمیر، در حدود 25 کیلومتری تبریز، به دنیا آمد. شاید ملک جهان آبستن را به این روستای ییلاقی برده بودند تا از شر گرما و یا شاید ابتلا به وبای شایع در شهر تبریز برحذر بماند. خاندان سلطنتی قاجار در آن زمان هنوز عادت داشت هفته ها، حتی ماه ها، بیرون شهر در دشت و روستا به سر برد، بدین ترتیب تولد این نوزاد در قریه ای دور افتاده چندان غیرعادی نبود. محمد میرزا در این وقت خود همراه پدرش عباس میرزا ولی عهد سرگرم پیکار با ایلات سرکش شمال شرقی خراسان بود». (عباس امانت، قبله عالم، ص 66)

اگر می توان در شهری هنوز برپا نشده بیماری وبا شایع کرد پس ادعای زایمان ملکه ای در روستایی در حواشی آن، بی مایه نمی ماند. در این جا قضایا را به وجهی پیش برده اند که به زمان ما نیز اگر مولفی  مثلا ذکر تولد سلطانی در دهکی را پسند نیفتد، باز هم نه فقط جمله ای از گمانه و دریافت های پیشین را معیوب نمی کند، بل برای رفع و رجوع، ابتدا به سرما و گرمای هوا متوسل می شود و مادر ناصر الدین شاه را برای زایمان به ییلاقی در حوالی تبریز می فرستد که در 1247 هجری سایه ای هم بر زمین ندارد و برای بیمه کردن سراپای قضیه، ادعای شیوع وبا را بر آن می افزاید و دست آخر تمامی ایل و تبار قاجار را به زندگی در ده کوره ها و دشت و دمن برمی گرداند. ظاهرا قلم داران ما را چنین تربیت کرده اند که برای مخدوش نکردن تابلو و توصیفات وارداتی در موضوع تاریخ، خود را به هر آب و آتشی بزنند.

 

 

این عکس غم گرفته و نوستالژیک خانوادگی هم، شاه عالی جاه و خانواده او را نشان می دهد که در کنار پله یکی از تخت ها کز کرده اند و کم ترین اثر اشرافیت و برتری ظاهری در سیما و البسه و اطوارهای آنان دیده نمی شود و اگر از تنگه این گونه تصاویر قاجاری در باب تاریخ آن ها قضاوتی کنیم، چیزی جز مجموعه عکس های دست برده نصیب نخواهیم برد، که هر یک به نوعی مومی بودن آن سلسله را بازگو می کند. تصویر بالا خانواده بلافصل شاه، یعنی قبله عالم را با مادر و خواهرش نشان می دهد که ذره ای از ثروت سلسله را، در هیچ مراتبی، چون حلقه انگشتری و گوشواره و گردن آویز و البسه فاخر و تاج و کلاه و غیره به همراه ندارند و چنان است که در زاویه ای مملو از خرت و پرت های گوناگون عکاس را بدون هیاهو به ثبت موضوع دعوت کرده اند. اساس طرح مراتب بالا به معنای شناخت گونه ای از مدیریت اجتماعی به زمان قجرها است که ذهنیت بومی ندارند.


این تابلوی دیگری از استراحتگاه خصوصی یکی دیگر از زنان شاه با پایین تنه ای به کلی برهنه است. در این جا هم وسائل حفاظت بصری همان پرده سیاهی است که در مقابل پنجره آویزان کرده اند و جالب ترین حصه این تابلو توجه به لباس پاره غلام حامل قلیان است.


در شرح رسامی سمت راست نوشته اند که مادام لابا نامی است که در سال 1260 هجری قمری و در تهران انجام داده است. سال 1260 قمری با آغاز سلطنت قبله عالم فقط چهار سال فاصله دارد و به دوازده سالگی شاه مربوط می شود. اما بنا بر نقل و نوشته های دوران قجر ولی عهدان حق ورود و خروج از تبریز مفقوده تا زمان مرگ شاه پدر را نداشته اند تا مادام لابا موفق شده باشد چنین شمایلی از ولی عهد را در تهران بسازد، که با آن دستمال گردن، سخت به جوانان نیهلیست فرانسه شبیه شده است. در سمت چپ نمایه ای است از اواخر عمر شاه قاجار، که آن کراوات و پیراهن ساختگی و یقه دارش نتوانسته مانع این درک شود که تاریخ عهد او با دست کارگردانان و عوامل ناشناس و مزد بگیران عربده کش شکل گرفته است.

این برگی از کتاب مستطابی است که به قصد معرفی اهل فرهنگ دوران جدید ساخته و به شرح احوال مبسوطی از سیمای معروفی به نام اعتماد السلطنه پرداخته که پیش از این دارنده چهارصد تالیف در موضوعات مختلف معرفی شده بود. اگر به هرکدام تنه بزنید سرهای الصاقی شان بر زمین می افتد، در این تصویر با ناشناس دیگری، هر دو در لباس رسمی و علائم و نشان همراه، که حسب معمول با یک دست لباس درباری و یک عنوان خریدنی به صفحات تاریخ قاجار وارد می شده اند. هر دو شمایل در میان سالی و جوانی اند که معمولا در این صفحات عمر به خصوص با لباس رسمی آراسته و نشان دار، عصا برنمی دارند. اعتماد السلطنه دستی بر محاذات کمر و بر قبضه خنجرش دارد، دست دیگر را بر شانه همراه خود گذارده و معلوم نیست چرا دو لنگه کفش متفاوت به پا دارد؟! از زمین سمت چپ پارچه فراوانی رو به بالا روییده که ظاهرا معین الملک یک دست خود را به آن تکیه داده، دست دیگرش را بر کمربند واکسیل خود گذارده و بدین ترتیب هر چهار دست عالی جنابان مصور شده در عکس مشغول خدمت اند و لاجرم باید به دنبال آن دست پنجم بگردیم که عصای بی صاحب عکس را نگه داشته است. کوشش جاعل برای ترمیم این عیب واضح موجب ظهور دست افلیجی در کمرگاه آنان شده که فقط دو انگشت دارد.

 

و این هم سند نهایی که در واقع ممهور کردن انبان دروغ با مهر حقیقت است و ثابت می کند که قبله عالم در مناسبات و مراسم تشریفاتی و خاندانی جایی در جمع نداشته و شاید هم همین نهاد لمپنواره غیر قابل ترمیم، موجب احساس تنهایی و طبیعت گردی او بوده است. معلوم نیست چرا و چه گونه با گل رتوش سفید بخش هایی از تصویر را آفتاب باران کرده اند و عجیب است که این روشنایی از صفحه پشت تخت نیز در تمام جهات می تابد! به راستی چه گونه می توان حقیقت دولت قاجارها را از میان این همه نادرستی بیرون کشید؟

 



آیا چه گونه شاهی در چنین حالت دل سوزی آوری عکاس را خبر می کند. (ادامه دارد)
نظرات 155 + ارسال نظر
naina pagwan دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 11:54 ق.ظ

استاد در عکسی که از محمد حسن خان و معین الملک گذاشته اید در بین نشان هایی که به سینه لباس معین الملک نصب شده علامت صلیب و شمش یهودی دیده می شود.
و من هنوز نفهمیدم که این لباس مثلا لباس درباری است یا لباس نظامی؟؟؟

ظاهرا لباس رسمی است که در مراسم و میهمانی های دولتی می پوشند. نشان و رد عملیات جاعلانه در این عکس فراوان است و باید برای وجود و شناخت صاحب عصا جایزه گذارد.

علیرضاـ۱ دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:32 ب.ظ http://www.onroyseke.blogfa.com

با سلام

استاد عزیز ممنون میشوم اگر در مورد نقش فرانسوی ها در شکل دادن به قاجار توضیحات بیشتری بدهید.




عارف دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 05:24 ب.ظ

برادر اون یکی. ما که در کلاس استاد و بنیان اندیشان یاد گرفتیم قومیت یهودساخته خودمان را در برابر مسلمانی بگذاریم دم چاه توالت تا با کشیدن سیفون برود همان جایی که ازش آمده است!!

شما چه می خواهید بکنید البته خود دانید. ولی به دور انداختن قومیت در برابر مسلمانی توجیه و بهانه ندارد. جایش همانجایی است که عرض شد! فقط کمی شهامت می خواهد که همه ما داریم منتهی خرجش نمی کنیم.

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:16 ب.ظ

http://www.davisart.com/Portal/DAI/DAIdefault.aspx?txtSearch=qajar&x=9&y=6&curPage=ImageSearchResults&CategoryID=21%2c15&slide_format=2

بنده خدا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام استاد. در مقدمه 32، عکس های دوم و سوم باز نمی شود.

در سمت من چنین اشکالی نیست. با این همه اگر مشخصات عکس ها را علام کنید دوباره نصب می کنم.

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:28 ب.ظ

http://www.ebay.com/itm/Vintage-WWII-Aerial-Photo-South-Of-TEHERAN-Tehran-Iran-Village-From-The-Air-/110946905743?pt=Art_Photo_Images&hash=item19d4f36e8f

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:38 ب.ظ

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-32918606/crowds-of-refugees-at-the-british-legation?popup=1

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:44 ب.ظ

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-25153204/a-view-of-a-funeral-for-a

بنده خدا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:49 ب.ظ

استاد مشکل رفع شد. ممنون.

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 08:55 ب.ظ

http://images-02.delcampe-static.net/img_large/auction/000/138/318/388_001.jpg

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 09:01 ب.ظ

http://images.cloud.worthpoint.com/wpimages/images/images1/1/1206/18/1_adbfaf7e8c6ec40af53fc87af522de2e.jpg

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 09:09 ب.ظ

http://collections.smvk.se:8080/carlotta-em/web/image/zoom/1526714/1022.a.0063.jpg


http://collections.smvk.se:8080/carlotta-em/web/object/1526604

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 09:33 ب.ظ

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23788012/young-iranian-woman

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23788013/iranian-woman-during-the-qajar-period

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23788014/girl-performing-in-a-tent

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23787992/mothers-and-daughters-in-the-chador

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23787995/young-iranian-girl

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23787986/ladies-reposing-in-the-harem

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23787988/two-women-in-provincial-costumes

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23787991/iranian-woman-during-the-qajar-period

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23788249/iranian-royalty

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23787994/woman-rocking-her-childs-cradle

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-23788011/two-women-in-traditional-clothing

و دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 09:42 ب.ظ

http://www.corbisimages.com/stock-photo/rights-managed/42-32921703/urns-filled-with-opium-are-examined-for

[ بدون نام ] دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 10:21 ب.ظ

http://alef.ir/vdceep8z7jh8p7i.b9bj.html?166040

طالب حقیقت دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

سلام به استاد و دوستان.

من علاقه ای به جدل ندارم. این پیام را هم برای نویسنده اش نمی نویسم؛ بلکه مخاطب آن همه هستند.

«بله کلام شما در یک جامعه آرمانی بدون مرز جغرافیای وعقیدتی بسیار ستودنی است وصحیح است.ولی متاسفانه در جهانی زندگی می کنیم که هیچ یک از المان های یک جامعه آرمانی نه فقط فراهم نیست که یهود این جامعه جهانی را به انواع آفت ها وتصفات سوداگرانه مبتلا کرده و از هر روزنه ای فقط سودای خود را طلب می کند حتی از روزنه فریفتکی وخود شیفتگی حاصل از به وقت و به موقع نیندیشیدن.فعلا"اینگون اندیشیدن آب به آسیاب یهود ریختن است کیفوری بربساط افیون نشستن و رویا پردازی های از سر تساهل وتسامح است برادر جان.به موقع و وقتش ما نیز از عرب بودن استعفا خوایم داد ولی مطمئن باش زمانش امروز و در این شرایط نیست.»

در این پیام چه می بینید؟ همان مصلحت اندیشی های معمول!

گویا افراد بسیاری هنوز درنیافته اند که بالاترین مصلحت، همان «حقیقت» است. هنوز برایشان واضح نشده است که آن چیزی که حقیقت نباشد، باطل است و راهی جز به ضلالت ندارد. فماذا بعد الحق الا الضلال. آیا امر باطل می تواند باعث اصلاح شود؟ همین مصلحت اندیشی است که مانع نشر بنیان اندیشی به بهانه ی «تضعیف غرور و هویت ملی و خودباختگی در برابر شرق و غرب» می شود.

آیا هنوز یاد نگرفته ایم که ما مسئول اصلاح جامعه نیستیم و تنها مسئولیت ما ابلاغ حقیقت است؟ چگونه است که کسانی به بهانه ی اصلاح جامعه، اصلاح خود را فراموش کرده اند؟ چرا بعضی هنوز در پله ی اول مانده اند؟

آقایان! قوم پرستی غلط و باطل است. با هزار بهانه هم تبدیل به حق نمی شود. آیا بهتر نیست به جای این همه غصه خوردن برای جامعه، خود را اصلاح کنیم؟ چرا به جای این همه پیام نوشتن، ذره ای تفکر نمی کنیم تا بدانیم انسان هیچ کاری را جز برای نفع خودش انجام نمی دهد؟ اگر کسی نگران اتفاقی در جامعه است، در واقع نگران ضرری احتمالی است که از آن اتفاق به او می رسد.

مگر اسلام نیازمند وجود قوم عرب است که اگر زبان آن ها عوض شود، اسلام به خطر بیفتد؟ آیا واقعا مایه ی خجالت نیست که نزدیک ترین قوم به قرآن و زبان قرآن، این همه از مفاهیم آن دور باشند؟
عزیزان! بنیان اندیشی سنگر دفاع از هیچ قوم و مذهبی نیست.

همین افراد، سخنان ارزشمند خانم حاجی زاده را که حقیقتا نتیجه ی تفکر و تعمق در مبانی بنیان اندیشی است، احساسات زنانه می نامند!
پیشنهاد می کنم این اعتراض را به پیشگاه خدا هم ببرید تا در این توصیه ی گران قدر هم مصلحت شما را لحاظ کند:
یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا و ان تلووا او تعرضوا فان الله کان بما تعملون خبیرا

یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون

بس نیست! این همه سال به بهانه ی مصلحت اندیشی های مختلف مانع نشر حقیقت شدند، حالا شما هم یکی دیگر اضافه کنید که «زمانش امروز و در این شرایط نیست»!

ما همه ی این تعلقات غیر واقعی را دور انداختیم. بکوشید عقب نمانید و افتخار نزدیکی به اسلام، شما را از آن دور نکند. اسلام نیازی به عرب و عجم بودن ما ندارد و اگر ما هم با این افکار کودکانه، از خود بی لیاقتی نشان دهیم، خداوند حقیقت را به آنان که شایسته اش باشند خواهد رساند. نه شما و نه ما هیچ کدام کاره ای نیستیم.

یمنون علیک ان اسلموا قل لا تمنوا علی اسلامکم بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان ان کنتم صادقین

یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله واسع علیم
این توصیه به هر دو گروه عرب و غیر عرب است:

به فکر اصلاح خود باشید و بهانه ی رفتار غلط دیگران باعث نشود شما هم به روش آنان رفتار کنید. دیدار چنین رفتاری از هر کسی جز باعث تاسف نیست و عملا او را از دایره ای بنیان اندیشی بیرون خواهد راند؛ حتی اگر مدعی آن باشد.

سیما سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 08:04 ق.ظ

استاد همانطور که احتمالا شما هم خبردار شدید، امسال کنفرانس بین المللی انجمن ایرانشناسی که از سوی یهودیان تاسیس شده و اداره می شود و چندی پیش در استانبول برگزار شد، با دخالت روزنامه کیهان به حالت نیمه تعطیلی کشیده شد که این امر خشم یهودیان برگزار کننده و رییس این انجمن یعنی دکتر هوشنگ اسفندیار شهابی را به شدت برانگیخت. خودتان در لینک زیر زوزه این یهودی حقه باز را بخوانید

http://iranianstudies.com/conferences/2012/statement-fa

بنظر باید این اتفاق را به فال نیک گرفت که بالاخره کسانی بعد از چند سال پیدا شدند تا به مقامات مسئول ایرانی بگویند که این بساط ایرانشاسی در جهان کلا دکانی یهودی- بهایی است برای روشن و داغ نگه داشتن تنور مجعولات یهود ساخته درباره تاریخ ایران.

کاش سلامتی شما اجازه می داد یادداشتی مثل هواخوری در این باره می نوشتید

سیما خانم. حتی برای لحظه ای نمی توان در پیروزی نهایی جنبش حق طلبان تردید کرد. آن زمان نزدیک است که پیروان شیطان از رفتن باز مانند.

اون یکی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 08:11 ق.ظ

آقای طالب حقیقت-سلام علیکم
کلام آخر وجود ندارد و"الکلام یجر الکلام"و در این جریان تلبیس حق به باطل بسیار آسانتر از اثباط حق است.نوشته ای در جایی خواندم که زیبا بود.محض اطلاع شما و دوستان آن را به اشتراک می گذارم.تا در فراغتی تمام آن تمسکات قرانی را که به مصداق"یقولون الحق ویراد منها الباطل"پاسخ بدهم.
دو شاگرد پانزده ساله ی دبیرستان نزد معلم خود آمده و پرسیدند :
- استاد اصولا منطق چیست ؟
معلم کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد
پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد
می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !
معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر
آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟
حالا پسرها می گویند : تمیزه !
معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید :
خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و
کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟
بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !
معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام
عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم
تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !
و از دیدگاه هر کس متفاوت است.

نقل از "وبلاگ ولایت عشق"

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 08:13 ق.ظ

استاد عکس آخر آخر مشکل دارد. اگر دوباره نصب بفرمایید بر ما منت گذاشتید

abbas سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 10:19 ق.ظ

و در خانه‏هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (۳۳
3استاد سلام۰ استاد این ترجمهٔ سورهٔ الاحزاب شمارهٔ ۳۳ آیا ترجمهٔ آن دروست است ۰ استاد اگر دروست است آیا زن های پیقمبر جز اهل بیت هستند۰ ممنون3

محمدرضا نیسی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

سلام‌علیکم

"" هدف این دارودسته همان هدف روشنفکری پوسیده و باستان‌پرستان است فقط رنگ و لعابش کمی تفاوت دارد ""

برادر گرامی جناب آقای عارف

آنچه که شما فرمودید حرف دل همه ما در اینجاست (به جز همان دارودسته‌ای که می‌خواهند از مباحث بنیان‌اندیشی دست‌آویزی برای تولید هوشمندانه گفتمان رایج، استفاده کنند)

ولی شما نیاز دارید جهت نوک پیکان را چند درجه‌ای تغییر دهید تا هدف اصلی را ببینید. همان پروژه‌ای که از زمان رضاخان در تهران و اصفهان و ... اجرا گردید و منجر به جا انداختن زبان یهود اسفردیم، فارسی، شده و هویت جعلی "پارس" نهادینه و باور شد، اکنون با شدت بیشتری در همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و ... در منطقه ما در حال اجراس.

مثلاً زبان یدیش فارسی را زبان ملی!!! معرفی کرده و خانواده‌ها را تشویق می‌کنند که به جای زبان اسلام، زبان عرب، به کودکان خویش زبان ملی!!! را بیاموزند. پروژه‌های‌شان در مهدکودک‌ها و سیستم آموزشی هم که دیگر جای خود را دارد.

پس به طور خلاصه قوم‌گرا و فرقه‌گرا کسی است که با انواع ترفندها و حیله‌ها مشغول نهادینه کردن فرهنگ و زبان یهودساخته است و از او بدتر امثال همین دارودسته سوءاستفاده‌گر است که می‌خواهند با یک مشت شعاری‌های تکراری ( که باستان‌پرستان سال‌هاست به ترویج و تبلیغ آن تحت نام منافع ملی! و مبارزه با قوم‌گرایی (ملی : یعنی خودشان! ) مشغول‌اند) به نام مبارزه با قوم‌گرایی و فرقه‌گرایی، مقاومت ما را در برابر هجوم فرهنگی چند لایه یهود بی‌اثر کنند.

شما نباید تحت تأثیر حرف‌های به ظاهر بنیان‌اندیشانه این دارودسته سوءاستفاده‌گر قرار بگیرید. تأثیر سخنان و اهداف اینان با روشنفکری پوسیده یکی است که با سوءاستفاده ابزاری و تبلیغاتی از برابری انسان‌ها و تمسک ظاهری به حقیقت، می‌خواهند نگاه مسلمین را نسبت به مشرکین (یهود و نصاری) عوض کنند که متأسفانه تا حد زیادی نیز موفق شده‌اند.

برادر گرامی، اگر هم چنان بر برداشت خویش مصر هستید، خیال‌تان و خیال آن دارودسته سوءاستفاده‌گر را راحت کنم که ما دست از این مقاومت خویش بر نخواهیم داشت و نمی‌توانید توقع داشته باشید که مانند عده‌ای دیگر برای خوشامد بقیه و اتخاذ ژست بنیان‌اندیشانه، مبارزه با قوم‌گرایی و فرقه‌گرایی را به چماقی علیه خویش تبدیل کنیم.

زیرا برای تبدیل شدن به این مدل آخری!!! ما خیلی چیزها را باید از دست بدهیم و از آن بدتر چیزی که به دست می‌آوریم متاع بی‌ارزشی است

فرشته سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام
خسته نباشید
بیچاره ناصرالدین شاه با این زنهای وحشتناکی که اطرافشو گرفتن چرا قیافه اینا اینجوریه

فرشته خانم. زمانه سلیقه ها را تغییر می دهد. مثلا زنان امروز به مدد مارک های آرایشی همه یک شکل شده و کار مردها را ساده کرده اند.

مسعود سنجری سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 12:27 ب.ظ

برادر گرامی عباس عزیز

سلام علیکم

در سوره هود آیه 73 نیز عبارت اهل بیت اینبار خطاب به حضرت ابراهیم آمده. برای همین از استاد بزرگوار پرسیده بودم که آیا مفاد از کلمه بیت در قرآن همان خانه کعبه است یا خیر؟

والسلام علیکم
فی امان الله

محمدرضا نیسی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 12:42 ب.ظ

برادر ارجمند آقای طالب حقیقت

اولاً شما داعیه بنیان‌اندیشی دارید و باز هم دم از " قوم عرب " می‌زنید ! و از آن بدتر با همان گفتمان تکراری به ما حمله می‌کنید!!

ثانیاً زبان اسلام، زبان عرب است و مسلمین بر اساس مفاهیم این زبان است که کلام‌الله را درک می‌کنند و مسلمین عرب (همانانی که شما قوم عرب می‌نامید) به همین دلیل بیش از 2 قرن است مورد هجمه سنگین فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و ... هستند و جناب آقای ایاد شاکید، سفیر یهود در مصر می‌فرماید :

*** پروژه‌های ما در خاورمیانه تا جایگزینی عرب با غیرعرب و تبدیل زبان عرب به غیر از آن ادامه دارد ***

ثالثاً شما که از من و امثال من به مباحث بنیان‌اندیشی آشناتر هستید، بفرمایید تا همین 2-3 قرن پیش به غیر از اینانی که متأسفانه شما آنان را " قوم عرب " می‌نامید، چه کسانی افتخار تمسک و اعتقاد به دین مبین اسلام را داشتند؟ مگر تا پیش از آغاز هجمه گسترده مشرکین به اسلام، مسلمین ( قوم عرب!! ) از چه زبانی استفاده می‌کردند؟ فارسی، ترکی، کردی و ...؟!!

به هر حال و با احترام به شما، این گفتمان بازتولید ناخواسته همان پروژه مدنظر یهود که از زبان "ایاد شاکید " گفته شده، می‌باشد و برچسب‌زنی زدن شما تحت عنوان " قوم عرب " فقط خدمت به همین پروژه است و اصلاً نمی‌دانم بر چه اساسی و با وجود تأکید مکررمان بر مبنا بودن اسلام، باز هم اصرار دارید ما را به پروژه‌های یهود الحاق کنید!

علی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 01:27 ب.ظ

نیسی جان تو هم نقطه ی مقابل قوم گراهای فارس زبانی که عزم جا انداختن مختصات غیر اکتسابی خود مثل زبان عربی هستی .زبان متاسفانه نمی فهمی یا خودت رو به نفهمی زدی!! کاش گوش شنوایی بود!
بنیان اندیشان این گروه از این مرحله یعنی تبلیغ مفاهیم متوهمانه ی نژادی عبور کرده اند و متهم کردن آنان به یهود بودن و قوم گرا بودن فرار به جلوی شماست.

مسعود سنجری سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 01:50 ب.ظ

برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی

سلام علیکم

استاد ضمن توجه به آنچه در 3 مقاله اخیرتان ذکر کرده اید آیا این جعلیات را برای دادن حجم و نقش دروغین به قاجارها می دانید یا برای خلق کردن آنها از اساس؟

والسلام علیکم
فی امان الله

قاجارها هم مثل تیموریان و غیره در درجه اول برای محکم کردن مغولان دروغین است که در ایران ماموریت سلطنت گرفته اند بی این که مبدا وجودی آن ها معلوم باشد. هیچ کس نمی داند که قاجارها از کجا آمدند و به کجا رفتند. هرچه از آن ها می دانیم مردمی سخت بی فرهنگ و عیاش و خراب کار بوده اند.

محمدرضا نیسی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 02:15 ب.ظ

علی جون

همین که در این جمع شما " می‌فهمی " کفایت می‌کند. تو به جای این تلف کردن وقتت با این بحثا کمی جابه‌جا شو که آفتاب داره پوستت رو می‌سوزونه! اون سایه خودته، فکر نکن زیر سایه چیز دیگه‌ای ایستادی!!

بعد از انجام این کار، برو کمی فکر و تحقیق کن و ببین مسلمین از مکه و مدینه و یمن گرفته تا وسط اروپا و سن‌پترزبورگ تا همین 150 سال پیش از چه زبانی استفاده می‌کردند؟ البته با توجه به این میزان " فهم " شما، احتمالاً از زبان شیرین فارسی استفاده می‌کردند.

به یاد دارم چندی پیش برادر عزیز و بزرگوارم آقای بی‌نام خاطره‌ای را از یکی شهروندان ترکیه تعریف کردند که وی از اینکه به مانند پدرش نمی‌تواند قران کریم را بخواند بسیار ناراحت بود و عامل آن را جایگزینی الفبای لاتین با الفبای عرب در ترکیه می‌دانست.

و پدر همسرم نیز می‌گفت که در برحه کوتاهی، رضاخان میرپنج نیز تلاش مشابهی برای تعویض الفبای لاتین با الفبای عرب در ایران انجام داد که بعد ار مدت کوتاهی بی‌خیال موضوع شدند.

طالب حقیقت سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 02:47 ب.ظ

آقای اون یکی. با کمال احترام، باید بگویم نوشته ی شما که حاصل یک اشتباه ساده و اساسی در چیزی است که «منطق» نامیده اید، آن هم با ذکر آن منبع، به راستی جز مایه ی تبسم و تاسف نیست.

ولایت عشق!! همان عشقی نیست که مقابل عقل قرار دارد؟
شاید باید یادداشتی درباره ی این اشتباه رایج در استدلال بنویسم تا کسانی دوباره این عبارت ساختگی "یقولون الحق ویراد منها الباطل" یا "کلمه الحق یراد بها الباطل" را تکرار نکنند؛ که جز دستاویزی برای نفهم پنداشتن مردم و فرار از عقل و منطق نیست.

مختصر بگویم که آن نوشته در باب منطق جز یک مهمل نویسی نیست و اینکه از حق هیچ وقت باطل به دست نمی آید. سوالی که آن معلم از دانش آموزان می پرسد، یک سوال منطقی نیست؛ وابسته به اطلاعات است و جواب منطقی آن این است: جوابی وجود ندارد!
این خلط عقل و اطلاعات است؛ نه تعریف منطق.
همان چیزی که می خواهد به مردم بقبولاند که «عقل افراد با یکدیگر فرق دارد». مطلب اشتباهی که با قبول آن دیگر هیچ مبحثی قابل رد یا قبول نخواهد بود و هیچ چیزی درست نیست؛ حتی همین نوشته!

بهتر است برای باور این نوشته ها فرد دیگری را پیدا کنید و اگر پناه شما برای باورتان، از این قبیل نوشته هاست که باید در افکارتان تجدید نظر کنید.

مساله ساده است: آیا قوم گرایی حق است یا باطل؟ اگر حق است که ما منتظریم تا حق بودن آن را ثابت کنید. و اگر نمی توان ثابت کرد، پس باطل است و شایسته ی پیروی نیست. شما با علم به باطل بودن، به بهانه ی مناسب نبودن زمان، در حال پیروی از آن هستید. بنابر این می توانید آیات قرآن را هم به بهانه ی مناسب نبودن زمان کنار بگذارید.

آقای نیسی. مراد از آن کلمه، همین کسانی هستند که خود را عرب می نامند. عرب، عرب زبان، قوم عرب، عربی یا هرچه شما دوست دارید. این یک عبارت برای خطاب است. شما در بند کلمات نباشید.
اینکه فلان سفیر چه گفته، دلیل حق یا باطل بودن چیزی نیست. این مطلب را بخوانید تا با نمونه های دیگر هم آشنا شوید:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=175

دوست گرامی! بنیان اندیشی نمی گوید که زبانتان را عوض کنید. هر کسی می تواند به هر زبانی که دوست دارد حرف بزند؛ اما باید یک چیز را به یاد داشته باشیم:
این ها اموری غیر واقعی هستند و نمی توانند پایه ی هیچ استدلالی شمرده شوند.

راه سومی برای توجیه قوم گرایی وجود ندارد. من از شما می خواهم به این سوال جواب دهید که قوم گرایی حق است یا باطل؟

بکوشیم این مطلب را درک کنیم که امر باطل، باطل است و با هیچ وسیله ای به حق تبدیل نمی شود؛ اگر نسبت به حقی بی میل بودیم و کوشش کردیم که باطل را به حق تبدیل کنیم، اشکال در اعتقادات ماست که منشاء آن معمولا ترس از عواقب پذیرفتن حق است. اگر استدلالی باعث حق جلوه دادن باطل شد، نشان دهنده ی غلط بودن منطق نیست؛ نمایان گر نادرستی استدلال است. کوشش کنید تا مغالطه را دریابید.

باطل در ذات خود نابود شدنی است؛ گویا که اصلا وجود ندارد!

ان الباطل کان زهوقا.

عارف سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 03:09 ب.ظ

برادر نیسی. تمام اینها که گفتید صددرصد درست است، ولی هیچ دلیل نمی شود که ما هم با همان ابزار به مقابله با قوم گرایان برویم. راه ما از آنها جداست و بنابراین روش و ابزارمان هم باید جدا باشد. استفاده از آن روش به هر شکل و بهانه ای ، گام زدن آگاهانه یا ناآگاهانه در همان مسیر را در پی خواهد داشت و اینگونه می شود که ما هم ناخواسته و ناخودآگاه می شویم قوم گرا.

و همانطور که می دانید و گفتم ، قوم گرایی در برابر مسلمانی جایش همان چاه ذکر شده است.

مومن سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 03:49 ب.ظ

سلام
چند نفر هستن با کامنت هاشون دارن حال مارو بهم میزنن قوم گرایی عرب عجم ....هر کی قوم گراست یا ضد قوم گرایی یه وبلاگ درست کنه برن اونجا تو سر و کله هم بزنن بزارید اینجا کامنت های مرتبط با مو ضوع باشه که از جواب های استاد استفاده کنیم .بعضیا بنظرم یادداشت رو نخونده کامنت میزارن

سر نخ شون دست کنیسه و کلیساست. هر زمان که در این وبلاگ مطالب حساس ارائه می شود، چنین گفت و گوهایی بدون کم ترین ارتباطی با مدخل رخ می نمایند.

محمدرضا نیسی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

برادران گرامی طالب‌حقیقت و عارف

ما همگی یک چیز را می‌خواهیم محوریت اسلام و اتساع مباحث بنیان‌اندیشی و در این زمینه اختلاف نظری نداریم.

ولی یک مسأله در این بین دیده نمی‌شود : سوءاستفاده عده‌ای از مباحث بنیان‌اندیشی برای بازتولید همان گفتمان شوینیستی

هجمه همه جانبه یهود و ایادی متعدد آنها علیه مسلمین و به ویژه زبان اسلام و قرآن، زبان عرب. دلیل آن هم واضح است از بین بردن امکان فهم مستقیم کلام الله عزوجل

نخست‌وزیر وقت انگلیس ( اسمش را به یاد ندارم ) که فکر کنم قبل از چرچیل متصدی این پست بود، در بین سیاسیون و در مجلس این کشور نسخه‌ای از قران کریم را در دست گرفت و گفت تا این کتاب نزدشان هست نمی‌توانیم بر " آنان " غلبه کنیم

ما دسته‌بندی به عنوان " قوم عرب " را فاقد اعتبار منطقی و عینی می‌دانیم ولی " زبان عرب " زبان اسلام و قران است و حفظ و گسترش آن برای فهم بدون واسطه مفاهیم قران و به تبع آن بسط وحدت بین مسلمین ضروری است.

امروز اگر این دسته‌بندی‌های جغرافیایی و انسانی یهود نبود از مکه و مدینه و یمن تا شما اروپا و شرق آسیا و جنوب آفریقا از زبان اسلام استفاده می‌کردند

ولی چه روزگاری است که در همین کشور هم این موضوع قابل تحقق نیست و ...

- سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 03:59 ب.ظ

سلام استاد. چند روز پیش که مقدمه 32 را نصب کردید، در ذیل آخرین عکس همین مقدمه، یعنی عکسی که ناصرالدین شاه بر روی پله تخت نشسته، توضیحات دیگری نوشته بودید. از جمله اینکه گفته بودید عکس نشسته ناصرالدین شاه را به تخت الحاق کرده اند و با ذره بین می توان آن را متوجه شد. گویی ناصرالدین شاه در هوا نشسته است. استاد بعد از چند ساعتی مقدمه را از وبلاگ برداشته و از نو نصب کرده بودید. که در مرحله دوم از توضیحاتی که گفتم خبری نبود و اینبار از نوری که روی فرش تابیده گفتید که با گل رتوش سفید استفاده شده. خواستم بپرسم آن چیزی که قبلا گفته بودید، درست نبود که مطلب را عوض کردید و یا درست بوده؟

علی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 10:06 ب.ظ

آقای نیسی
نگران قران نخوندن ملت ترکیه نباشید مگر شما که عرب اید از قران چه فهمیده اید؟؟ مگر میلیوینها عرب امروزی مطابق مفاهیم قران زندگی میکنند؟؟ هنوز نفهمیده ای راه حقیقت از مقوله زبان جداست وگرنه خداوند باید به زبان هر قوم یک قران نازل میکرد؟ تو دغدغه قومی داری نه قران ، نه حقیقت !! و گرنه پیش کشیدن موضوع زبان مردم ترکیه دست و پایی برای جمع کردن آبروریزی به بار آمده در کامنت های قبلیت بود.تو یک پان عربی نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم. و گرنه این همه نصیحت به ویژه نصایح لقمان وار جناب عارف( به قول استاد) اثری میگذاشت.اگه رو به معادن سنگ پای قزوین این قدر حرف حساب زده می شد تکونی می خوردند . بس کن آقا! برو با همون ها که میخان تو مهد کودک محلتون دشداشه بچه ها رو دربیارن گلاویز شو اینجا چیکار میکنی؟؟

محمدرضا نیسی سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 11:46 ب.ظ

سلام‌علیکم

"" محمد حسنین هیکل می‌گوید همه این موج‌سواری‌های غرب برای تکرار تقسیم جهان عرب است. همانند نیرنگ سال 1916 که بر اساس سازش‌نامه سایس- پیکو که بین انگلستان، ایرلند و فرانسه منعقد شد، توافق کردند بر سر تقسیم جهان عرب و قیمومیت خودشان بر جهان عرب ""

"" سوریه هم اکنون آخرین نقطه مقاومت جهان عرب در مقابل رژیم‌صهیونیستی و ناتو است.‌ چون بعد از این ناتو خط دفاعی‌اش را منتقل می‌کند به افغانستان و بعد مستقیم به روسیه و چین ""

باز هم از نقش برنارد هنری لوی ( زبل‌خان ) در دسیسه یهود که عده‌ای آنرا بهار عربی می‌خوانند و عده‌ای بیداری اسلامی :

برنارد لوی بارها تاکید کرده که در پشت صحنه با همه مخالفان دولت سوریه به ویژه آنهایی که زمانی دارای پست های عالی و بلند مرتبه در دولتهای سوریه بودند در تماس است. وی بارها با عبدالحلیم خدام معاون پیشین رئیس جمهور سوریه ملاقات کرده است. برخی از تحلیل گران معتقدند که درخواست برخی از رهبران مخالف دولت سوریه از مردم این کشور برای دست بردن به اسلحه و مقاومت مسلحانه در برابر دولت ،تحت تعلیمات و توصیه های برنارد لوی بوده است.

و در ادامه بخش‌هایی از مصاحبه همشهری با صادق‌الحسینی کارشناس مسایل خاورمیانه :

بهار عربی یک اصطلاح استشراقی است که آن را غرب ساخته برای اینکه بگوید جهان عرب جهان عقب‌افتاده‌ای است که شایسته انقلاب و قیام و بیداری نیست و این بهاری است که ما برای‌شان درست کردیم. می‌خواهند بگویند انقلاب‌ها را ما انجام دادیم که یک دروغ بزرگ است. نه فقط یک دروغ که پشتش هم برنامه هست. پشت سر این واژه یک سری طراحی‌های بسیار قوی است که می‌خواهند با آن زمستانی سنگین را بر مردم تحمیل کنند و پروژه سوریه از جمله این طراحی‌هاست.

... پس مشکلتان با بشار اسد کجاست؟ شما تعهد داده‌اید به برنارد هنری لوی؛ عامل اصلی جنگ سوریه، جنگ فرسایشی در لیبی و جنگ افعانستان.

محمد حسنین هیکل می‌گوید همه این موج‌سواری‌های غرب برای تکرار تقسیم جهان عرب است. همانند نیرنگ سال 1916 که بر اساس سازش‌نامه سایس- پیکو که بین انگلستان، ایرلند و فرانسه منعقد شد، توافق کردند بر سر تقسیم جهان عرب و قیمومیت خودشان بر جهان عرب.

امروز معادله جدیدی بر جهان عرب حاکم است. این که تمام کشورهای بزرگ و قوی را تقسیم کنند. از جمله عراق و سوریه. الان برای عراق هم برنامه دارند. یک قوس سنی ایجاد کرده اند از مغرب ، لیبی، تونس، مصر و خلیج فارس و ترکیه تا پاکستان در مقابل هلال شیعی که برای اولین بار جاسوس اردنی این اصطلاح را مطرح کرده و شامل کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان است.

مردم سوریه قربانی این بازی شدند. چون در عراق و لبنان بعد از مبارزات شدید و طولانی و مقاومت گسترده و قوی مردم این کشورها موفق نشدند و به سوریه روی آوردند.

سوریه هم اکنون آخرین نقطه مقاومت جهان عرب در مقابل رژیم‌صهیونیستی و ناتو است.‌ چون بعد از این ناتو خط دفاعی‌اش را منتقل می‌کند به افغانستان و بعد مستقیم به روسیه و چین. این که چرا روسیه و چین ایستادند و حق وتو شان را علیه آمریکا به کار بردند به خاطر بشار اسد نیست، دفاع از خودشان است.

چون نقطه بعدی هم این بهار عربی - که اصرار دارم بگویم این اصطلاح استشراقی را غرب ساخته برای این که بگوید جهان عرب جهان عقب افتاده ای است که شایسته انقلاب و قیام و بیداری نیست و این بهاری است که ما برایشان درست کردیم- را می خواهند به روسیه و چین منتقل بکنند و این کشورها را تکه تکه کنند و مهم تر از همه خط دفاعی ناتو را منتقل کنند به آنجا و آن‌ها را محاصره کنند که نه آسیا بلند شود به عنوان یک قاره جوان نه آفریقا و نه مسلمان‌ها بتوانند با هم باشند.

... شما معادلات ما را به هم زدید و تحول استراتژیک خطرناکی دارد اتفاق می‌افتد که ما قبول نداریم و نمی‌گذاریم معادله پیروزمندانه جنگ جهانی دوم به هم بخورد.حاضریم جنگ جهانی جدیدی راه بیندازیم به این خاطر. اینجاست که حتی روسیه‌ای که از این مسائل دور است وارد کار شد و گفت همه چیز دارد از بین می‌رود.دیگر ما را هم توی بازی راه نمی‌دهند و ما می‌خواهیم حقوقمان محفوظ بماند. ربطش می‌دهند به مساله هسته‌ای ایران. دانشمندان ما را می‌کشند.

معلوم است این اقدامات را مسلسل‌وار طبق برنامه دارند انجام می‌دهند. به قول عرب‌ها المومن کیس فطن و لیس کیس قطن. کیسه پنبه نیستیم، می‌فهمیم چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. هم مردم سوریه فهمیدند هم مردم لبنان هم مصر و هم بقیه جاها.

- سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام استاد. برام سوال است که چرا در مورد عکس آخری در مقدمه 32 صرف نظر کرده و توضیح دیگری در باره آن دادید؟

ذو سه روز است که کامپوتر من حرف نشنوی می کند. ظاهرا هکاک کارش را نیمه تمام گذارده.

نتاب چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 02:32 ق.ظ

سلام
استاد خستە نباشید،
آن عصا شاید با آبرنگ روی آن عکس درست شدە باشد. دقت کنید کە عصا سایە ندارد. دوما قسمت پایین عصا تحت سایە شلوار مرد قد کوتاە قرار گرفتە. در حالیکە شلوار آن مرد پشت عصا واقع شدە است.

توضیح فنی این جعل مورد نظر نیست. دنبال ضرورت و علت انجام و شناسایی انجام دهندگان آن باشید.

abbas چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 07:19 ق.ظ

http://history.persianblog.ir/1385/9/

نه چندان موافق چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 11:38 ق.ظ

بی تردید نمیتوان زبانهای قومی را کاملا حذف کرد. مثلا توجه کنیم که این وبلاگ مطالب خود را ضرورتا به زبان فارسی منتشر میکند و حتی استاد زمانی نوشته بودند که این وبلاگ مخصوص فارسی زبانهاست. وانگهی قرآن نیز زبانهای قومی را به رسمیت می شناسد و آشنائی اقوام مختلف با همدیگر را پر خیر و برکت مینامد. اگر هم مفهوم قومیت را به طور کامل حذف کنیم، دیگر با هیچ زبانی غیر از زبان اشاره (زبان کر و لالها) نمیتوانیم سخن بگوئیم. مگر این که زبان عربی را زبان فرا قومی بدانیم و آن را وسیله ارتباطی قرار بدهیم. در نتیجه هیچ قوم عربی قبل از نزول قرآن نباید وجود داشته باشد، یعنی قرآن به زبان هیچ قومی نازل نشده است، بلکه به زبان خاص خودش نازل شده است، که فرضی محال است. به نظر میرسد که عده ای در درک مسأله قومی خیلی به زحمت افتاده اند و فکر میکنند که برای مسلمان بودن باید زبان قومی خود را انکار کنند. به نظر من این بحث را تمام کنید و به چیزهای واجب بپردازید. این همه هم به همدیگر فحش ندهید، برای اعصابتان و پرستیژتان خوب نیست.

صحبت از نفی و حذف نیست. ظاهرا توصیه است که زبان را نمی توان ابزار اختلاف و وسیله افتخار این و آن قوم گرفت که کوشش موجهی است.

naina pagwan چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 12:10 ب.ظ

تظاهر کننده های لیبیایی به سمت کنسولگری امریکا در بنغازی حمله بردند و آنرا به آتش کشیدند.علیه فیلم اهانت آمیزی که درباره پیامبر اسلام ساخته شده.ظاهرا یک دیپلمات امریکایی هم در این درگیری ها کشته شده.
در قاهره هم هزاران نفر در بیرون سفارت امریکا تظاهرات کرده و پرچم امریکا را که بر دیرک نصفه نیمه نصب شده بود -که تداعی کننده حادثه یازده سپتامبر باشد-به زیر کشیده و به جای ان پرچمی را که شعار بنیادین مسلمین لا اله الا الله محمد رسول الله برآن حک شده بود به اهتزاز دراوردند

naina pagwan چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 12:55 ب.ظ

استاد من هر چی به چهره زنان عصر قاجار دقت میکنم متوجه نمی شم که این چهره ها شبیه مردم چه نژادی هستن .
شاید بهتر باشه این سوال رو از جامعه روشنفکری ترک که فعلا روزه سکوت گرفتن و به خلسه رفتن بپرسم.
این صورتهای پر با دماغ های دراز و عقابی شکل شبیه ترک های امروزی هستند؟
عصر قاجار خیلی از زمان ما دور نیست .نوادگان آنها الان دارن بین ما زندگی می کنند.
مسئله دیگه چارقد و چادری است که این زنان به سر کرده اند که با پاهای لختشان در زیر دامن همخوانی ندارد.
مشخصه که چیزی به نام حجاب اسلامی در فرهنگ آنها نمود نداره.پلیس 110 هم که نداشتن بهشون تذکر بده.
این موضوع وقتی جالب تر میشه که در کتاب خاطرات عصر ناصر الدین شاه نوشته شده عزاداران حسینی بیرون در تکیه ها اول مست می کنن بعد وارد میشن.
آدم وحشت میکنه که چیزی به نام" دین اسلام" در این سرزمین هرگز وجود نداشته. هنوزم وجود نداره

متن های دیگری در دست است که می گویدعید تولد امام علی به دستور و از زمان ناصرالدین شاه آغاز شده و پیش از آن روز میلاد امام علی نداشته ایم.

میدیا چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام

با تشکر از استاد بابت مطلب جدید.عکسهای دوم و سوم باز نمی شود.در عکس دو نفره به نظر من سرها با تنه تناسب ندارد و کلاهها نیز با لباسها هیچ همخوانی ندارد.آیا تختی که ناصر الدین شاه بر آن نشسته همان تختی نیست که در عکس سه نفره نیز می بینیم؟

در متن اصلی یادداشت ۳۲ به الصاقی بودن سرها اشاره کرده ام. حصه دشوار مطلب در پیدا کردن علت این جعل است که حالا ضرورت آن را نمی دانیم.

- چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام استاد. بالاخره در در عکس آخر مقدمه 32 که ناصرالدین شاه نشسته، عکس او الحاق شده یا نه؟

فعلا شرح کنونی را بخوانید تا بعد.

عارف چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

در سالگرد یازده سپتامبر مسلمین لیبی و مصر به سفارت آمریکا حمله کردند ، درست همانطور که بسیجیهای ما چندی پیش به سفارت انگلیس حمله کردند و قبل تر از آنها دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا را تصرف کردند . به این می گویند بیداری اسلامی که ذره ذره دارد سراسر جهان اسلام را دربرمی گیرد و برنارد لیوی هم در این میان مثل نخست وزیر کانادا فقط می تواند از دست ایران و بقیه مسلمانان زوزه بکشد و سفارتش را تعطیل کند!

در لیبی سفارت آمریکا را با خاک یکسان کردند و به کلی سوزاندند. سفیر آمریکا و دو دیپلمات و نگهبان آمریکایی را هم فرستادند به درک اسفل السافلین. این کاری است که تمام مسلمانان مثل مردم ایران و مصر و لیبی باید انجام دهند و می دهند و مقاوله نامه های بی المللی را هم می فرستند به همان چاهی که ذکرش گذشت.

استاد گرامی این اقدام شجاعانه بر شما مبارک باد که روز نه چندان دور طوفان تازه ای در میان مسلمانان بر اساس کتابهای شما بر پا خواهد شد

آقای عارف. حسبنا الله و نعم الوکیل....

منصور چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام استاد
عکسهای دوم و سوم باز نمی شوند.
در عکس آخر همانگونه که فرموده اید نور اندازی ها غیر واقعی است. زیرا اگر نور خورشید به قطعه ای از فرش بیفتد باید آن قطعه واضحتر و تضاد رنگها بیشتر خودش را نشان دهد. اما در این جا مثل اینکه آن قسمتهای فرش آینه است و تمام نور را منعکس کرده است.

آقای منصور. احتمالا رزلوشن آن ها بالا است. ضمن این که در سمت من تمام عکس ها دیده می شود.

حالا چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 06:15 ب.ظ

محض اطلاع دوستان مشکوک به تحولات منطقه درگذشت شهید کرسیتوفر استیونز را تسلیت عرض کرده و از خداوند متعال بقای عمر خانواده ایشان را خواهانیم.

موضوع چیه؟!

اون یکی چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 08:03 ب.ظ

جناب طالب حقیقت با سلام
با عرض معذرت وبه جهت دوری از اصل بحث مان کوتاه ومجمل مجبور به انتقال بعضی داده ها هستم .علم منطق علم استنتاج واستدلال صحیح (صحت نسبی)است نه دریافت حقیقت که به اقتضای هر زمینه بحث(عالم سخن) به قطع متکی به منطق علم ریاضی در چهار ترکیب عطفی ،فصلی،شرطی وترکیب دو شرطی و دو استدلالی تکمیلی قیاس و خلف دسته بندی علمی و تغریف ودرک می شود.در مسیر استدلال سه صورت مجزا برای هر مسئله وجود دارد اول فرض عالم ودوم حکم مطلوب بر عالم وسوم برهان اقتضایی عالم سخن است.صرف مهمل نامیدن فرض بدون اسناد منطقی و ابزار کاربردی منطق آن هم برای رد یک مثال مفهومی منطق خللی جز به مدعی وارد نمی کند.این بنده حقیر مجبورم وارد این وادی نشوم و به این چکیده اکتفا کنم چون انتقال وتوضیح این داده ها را در گذشته به اقتضای حرفه ام در یک بازه زمانی حد اقل چهار ماهه انجام می دادم که در این وبلاگ مجال و فضای این مهم را نداریم.
جناب طالب حقیقت چند سال پیش سوالی را با نام غیر از جمع کردم که بنیان اندیشی را تعریف کنید اکثر مدعیان دو آتشه بنیان اندیشی در تعرف مسیریی که در آن گام بر می دارند عاجز ماندند.بی شک این جهل به تعریف مطلوب، توجیه کننده تند رویهای جاری بعضی مدعیان بنیان اندیشی باشد جهت تظاهر به فهم.یک بار قبلا" کفتم باز هم می گویم مکتب بنیان اندیشی دیگر حتی تابع واضع خود نیست وحقیقت کاربردی خود را در مبارزه با دروغ وعوامل دروغ ودشمن شناسی در زمینه های مختلف خود بر صراط حقیقت منطبق می کند وکاری با خود شیفتگان داغ تر از مظروف ندارد.

جناب علی
باز که شروع به قذ قذ کردی هنوز برایت ثابت نشده که تخم افاضات ات پوسته نداره وچلغوز مقوی گیاه است نه خوراک مغز.

آقای اون یکی .بنیان اندیشی ایزار قدرتمندی در برابر مباحثات بی حاصل است. مثلا در باب فرمایشات بالا یادآوری می کنم که انسان فقط چهار قرن و به عنوان دست آوردهای گذر از اوقیانوس ها است که می داند زمین کروی است و با افریقا و آسیا و هند و چین و جغرافیا و محل تجمع و پاره پراکنده ای از سیما و فرهنگ جهان به تدریج اشنا شده است. این نحله از تمدن چه طور مکان خلیج فارس را در ۲۰۰۰ سال پیش می دانسته و یا چه میزان با علوم پایه اشنا بوده است. چنین است که بنیان اندیش بدون هراس به جنگ اطلاعات موجود از انسان و جابگاه اش برمی خیزد.

اون یکی چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 08:18 ب.ظ

جناب حالا
هنوز نقطه های این پازل در منطقه به هم وصل نشده برای دیدن تصویر نهایی زیاد عجله نفرمایید.بهتر بود برای گمانه زنی تصویر نهایی پازل منطقه تبریک !!!وحدت گروه های معاند کردستان را می دادید که جایگزین آینده نه چندان دور غده سرطانی اسرائیل در منطقه خواهد بود.

غصه دار چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 09:01 ب.ظ

با سلام
استاد مثل اینکه معادلات مراکز تعیین سرنوشت بهم ریخت.
بعد از ماجرای قرآن سوزی. یه بار دیگه حضرات شوکه شدند. با این تفاوت که این بار سنبه خیلی پر زورتره!!!
اعتراضات اخیر به دست ملتی است که هیچ ادعای در اسلام و مسلمانی نمی کنند. با کسی هم تعارف ندارند....
به این میگن وظیفه مسلمانی.


یواش یواش داره غصه هام برطرف میشه !!! دفعه بعدی با اسم بی غصه میام خدمتتون!!!!!!

خواننده همیشگی چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 09:09 ب.ظ

با سلام، یقین دارم که مقام شما در نزد باری تعالی مقامی هم رده با پیامبران و اولیا الهی است. نکته ای درباب شخص ولادیمیر پوتین میخواستم عرض کنم و آن اینکه به نظر من آن اظهار نظر پوتین در باب زردشتیگری به نظر من یک رد گم کنی و یا به اصطلاح فالس فلگ بود یعنی دقیقاً برعکس ادعاهای اردوغان درباره فلسطین و غزه که الان همه می دانیم دروغین بود. اگر به یک نکته روشنگر درباره پوتین بخواهم اشاره کنم این است که از نخستین کارهایی که او هنگام به قدرت رسیدن انجام داد تصحیح چهره استالین در کتابهای درسی و ارائه تصویری مثبت از استالین بود.

بشارت چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 09:13 ب.ظ

جناب استاد
سلام
امروز از شنیدن خبر کشته شدن سفیر آمریکا و چند نفر دیگر از مشرکین نجس در لیبی خوشحال بودیم و به یاد جمله ایی از حضرتعالی افتادم بدین مضمون که ملت ها از شرق تا غرب عالم مترصد انتقام از اینها هستد و رفاه کنونی این بخش از عالم در چنبره خشم تاریخی ملت های زیر سلطه قرار دارد.
من هم این حرکت غیرتمندانه را به همه برادران و خواهران مسلمانم و شما استاد گرامی تبریک عرض می کنم

به کلی خجالب زده شدم. مقام رسولان کجا و در گل مانده ای چون من کجا؟ البته گمان می کنم که محل پاسخ را درست تعیین نکرده ام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد